بر کسی پوشیده نیست که صنعت انیمه، صنعتی عظیم است و روز به روز بزرگتر و پرطرفدارتر هم میشود. یکی از ژانرهای مهم در انیمه که دههها سنگ بنای این صنعت بوده، ژانر مکا (Mecha) است. ژانر مکا شاید از تمام ژانرهای دیگر در دنیای انیمه مهمتر باشد که نهتنها مستقیما از تاریخ ژاپن ریشه میگیرد، که تأثیری ماندگار بر فرهنگ شرق و غرب گذاشته است؛ همزمان که در توکیو گاندامهایی را تمامقد در شهر بلند میکنند، گیرمو دل تورو در غرب فیلم «حاشیه اقیانوس آرام» (Pacific Rim) میسازد و رباتهای غولپیکر را به پردهی نقرهای میآورد. با اینکه در نگاه اول، ژانر مکا را میتوان در رباتهای بزرگی خلاصه کرد که با اسلحه یا در نبردهای تن به تن با یکدیگر میجنگند، اما تاریخ و تأثیرگذاری ژانر مکا با هویت انیمه و تاریخ ژاپن گره خورده است. در ادامه میخواهیم سری بزنیم به روزهای اولیهی مکا و تورق کنیم برگهایی از تاریخ انیمه را که ژانر مکا را به شهرت و محبوبیت کنونیاش رساند.
مکا، ژانری به قدمت خود انیمه

برای آنکه از مکا حرف بزنیم، باید برگردیم به روزهای اولیهی انیمهسازی و میتوانید ریشهی همهی اینها را در هنرمندی به نام اوسامو تزوکا پیدا کنید. تزوکا را به عنوان «خدای مانگا» میشناسند. او یکی از پرکارترین و برجستهترین هنرمندان مانگا در زمان خود بود که نام انیمه هم با او پیوند خورده است. در زمانی که حضور انیمیشن در ژاپن، فقط به حضور پخش کشورهای خارجی خلاصه میشد، تزوکا به آثار یک هنرمند افسانهای دیگر، البته از غرب، علاقمند شد: والت دیزنی.
وقتی صاحبان قدرت در ژاپن به این فکر افتادند که انیمهی داخلی تولید کنند، سراغ اوسامو تزوکا رفتند. او هم هنر خود را متأثر از والت دیزنی به انیمه آورد. البته حتی پیش از آنکه تزوکا روی انیمه کار کند، تأثیر والت دیزنی در مانگای او دیده میشد. در مانگای دههی ۴۰ میلادی او، «متروپلیس» (Metropolis)، یک سری موشهای غولپیکر وجود داشتند که تزوکا آنها را میکیماوس «والتدیزنیوس» مینامید؛ موشهایی که نهتنها در نام، که از نظر ظاهری هم شباهت زیادی به موش کارتونی معروف والت دیزنی داشتند. حتی عشق تزوکا به آثار دیزنی، ترند چشمهای بزرگ در انیمه را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.

اوسامو تزوکا، خالق «آسترو بوی»
در سال ۱۹۶۳، اولین انیمهی سریالی تزوکا، یا به عبارت دیگر، اولین انیمهی تاریخ، متولد شد: «آسترو بوی» (Astro Boy)، که البته عنوان غربی آن است و در ژاپن تحت عنوان «تتسووان اتم» (鉄腕アトム) بهمعنی «اتم مسلح به آهن» شناخته میشود. این همچنین اولین انیمهای است که از ژاپن به غرب آمد. ژانر مکا هم دقیقا از همینجا و با آسترو بوی آغاز شد. البته احتمالا بگویید «آسترو بوی» که دربارهی رباتی است که فهم و شعور دارد، نه گاندامها! اما در آن روزها، مکا هنوز به آن شکلی که امروز میشناسیم وجود نداشت. انیمه هنوز باید راه طولانی را برای رسیدن به رباتهای بزرگی طی میکرد که خلبانهای انسانی از درون آنها را هدایت میکنند.
اما یک داستان مهمِ «آسترو بوی» جرقههای اولیهی آنچه از ژانر مکا میفهمیم را رقم زد: داستان «پلنگ برفی» (The Snow Leopard). در این داستان، آسترو بوی با گروه بزرگی از رباتهای دیگر ادغام شده و یک ربات غولپیکر را میسازند تا با شخصیت منفی داستان مبارزه کنند. تزوکا این داستان را، که اول در مانگای اصلی خود آورده بود، در دهه ۶۰ میلادی برای انیمهی تلویزیونی اقتباس کرد.
یکی دیگر از انیمههای قابل توجه دهه ۱۹۶۰، «تتسوجین شماره ۲۸» (鉄人28号) یا «مرد آهنی شماره ۲۸» اثر میتسوترو یوکویاما بود که نام آن هم در غرب تغییر پیدا کرد و تحت عنوان «جایگنتور» (Gigantor) شناخته میشد. با اینکه تزوکا در پایهگذاری ژانر مکا پیشگام بود، اما این «تتسوجین شماره ۲۸» است که رباتهای غولپیکر را به معنای واقعی کلمه در مرکزیت قرار داد. البته «تتسوجین» یک تفاوت برجسته با اکثریت مکاهایی دارد که پس از آن آمدند: کسی این ربات را از درون هدایت نمیکرد؛ بلکه قهرمان داستان، هدایتِ تتسوجین را از راه دور برعهده دارد.
انیمههای مکا رونق میگیرند

انیمه در دهه ۶۰ میلادی تازه داشت پا میگرفت؛ اما رونق انیمه، و همزمان با آن ژانر مکا، در دهه ۷۰ میلادی به اوج رسید. در اوایل دهه ۶۰ انیمههای تلویزیونی سیاه و سفید بودند، اما در سال ۱۹۷۲ اولین انیمهی رنگی مکا در ژاپن پخش شد، یعنی «استروگنگر» (アストロガンガ). در همان سال، هنرمند افسانهای ژانر مکا، گو ناگای، هم اولین انیمهی مکای خود را تحت عنوان «مازینگر زد» (マジンガーZ) منتشر کرد که در غرب آن را «ترانزور زد» (Tranzor Z) نامیدند.
گو ناگای از چهرههای تأثیرگذار تاریخ انیمه مکا است که نمیخواهید نامش را فراموش کنید. او کسی است که زمانی که تمام رباتها با کنترل از راه دور هدایت میشدند، ایدهی کنترل ربات از درون توسط خلبان را مطرح کرد. در «مازینگر زد» شخصیت اصلی در محلی که روی سر ربات تعبیه شده بود قرار میگرفت و از آنجا هدایت ربات را برعهده داشت. «مازینگر زد» همچنین اولین فرنچایز واقعی مکا است که در طول سالها انواع دنبالهها، بازسازیها و انیمههای مختلف را در پی داشته است.

انیمه «مازینگر زد» – ۱۹۷۲ میلادی
سال ۱۹۷۵ اولین انیمهی مکا از خالق «گاندام»، یعنی یوشیوکی تومینو، ساخته شد: «بریو رایدین» (勇者ライディーン). این انیمه واقعگرایی بیشتری را به ژانر مکا آورد. در آن سالها، انیمههای مکا همچنان حال و هوای علمی-تخیلی خود را، که در دهه ۶۰ رواج داشت، حفظ کرده بودند؛ اما تومینو با افزودن دُز واقعگرایی، در مسیر تحول ژانری بود که اکثریت فکر میکردند به حداعلای خود رسیده است. در همان سال، استودیوی انیمهسازی افسانهای «تاتسونوکو»، اولین مجموعه از سری فرنچایزهای مکای خود را منتشر کرد: «تایم بوکان» (タイムボカン) که یک انیمهی کمدی مکا بود.
در ۱۹۷۷ یوشیوکی تومینو باری دیگر ژانر مکا را دگرگون کرد؛ این بار با انیمهی «سوپرمن زانبات ۳» (無敵超人ザンボット3) که برای اولین بار، حال و هوایی تاریک به ژانر مکا آورد. «سوپرمن زانبات ۳» از موضوعاتی حرف میزد که تا آن زمان کسی واقعا به آنها نپرداخته بود؛ مثل خلبانهای کودک و توجه به اثرات واقعی آسیبهای ناشی از نبردهای رباتهای غولپیکر که بعدها در انیمههایی چون «نئون جنسیس اونگلیون» (Neon Genesis Evangelion) حسابی بر آنها تمرکز میشود. سال ۱۹۷۷، انیمه «سوپرمن زانبات ۳» تاریکترین انیمهی مکا تا آن زمان بود و هیچ پایان خوشی هم نداشت. بهخاطر این انیمه بود که لقب «کیل اِم آل تومینو» (Kill ‘Em All Tomino) را به یوشیوکی تومینو دادند که در سالهای بعد با آثار «گاندام» او هم سنخیت پیدا میکرد.

یوشیوکی تومینو، خالق «موبایل سوت گاندام»
سال ۱۹۷۹ اولین سری از فرنچایز طولانی که یوشیوکی تومینو بیش از همه بهخاطرش شناخته میشود، منتشر شد: نسخهی اصلی انیمه «موبایل سوت گاندام» (機動戦士ガンダム). نکتهی جالب اینکه این مجموعه شکست خورد؛ تهیهکنندگان آن را کنسل کردند و انیمه زودتر از موعد به پایان رسید. سری «گاندام» سالهای بعد با فروش عروسکهای باندای گاندام، تکرار انیمه و سهگانهی سینمایی که دهه ۸۰ با اقتباس از «موبایل سوت گاندام» ساخته شد تازه به موفقیت رسید و در مسیر موفقیتی قرار گرفت که امروزه بهخاطرش شناخته میشود.
یکی از تأثیرات برجستهی تومینو به ژانر مکا، کنار گذاشتن کلمهی «ربات» بهعنوان بازماندهای از دوران گذشتهی انیمههای مکا بود. او بهجای ربات، ماشینهای غولپیکر «گاندام» را، «موبایل سوت» نامید؛ عبارتی که از «پاورد سوت» (Powered Suit) رمان علمی-تخیلی ۱۹۵۹، «جنگاوران اخترناو» (Starship Troopers) اثر رابرت هاینلاین الهام گرفته شده. تومینو با این حرکت، پا را یک قدم فراتر گذاشته و حدی از واقعگرایی را به دنیای مکا آورد که بیسابقه بود.

انیمه اصلی «موبایل سوت گاندام» – ۱۹۷۹ میلادی
با «موبایل سوت گاندام» لباس متحرک نقش اصلی داستان نهتنها قهرمانی نیست به سبک سلحشورهای پیشین، که سلاحی است که کاراکترها از آن در جنگ بین استعمارگران فضایی و فدراسیون زمین استفاده میکنند. «گاندام» روال عادی انیمههای مکا را در هم شکست و دوران جدیدی را آغاز کرد که در آن«واقعگرایی» حکمفرماست. به همین دلیل، «گاندام» را اولین عنوان در ژانر مکا میخوانند که زیرژانر «ربات واقعی» (Real robot) را پایگذاری کرد.
دهه هشتاد با موفقیت بیسابقهی ژانر مکا همراه بود. علاوه بر محبوبیت عروسکهای گاندام، که نقش پررنگی در فزونی تولیدات انیمهای در ژانر مکا داشتند، نینتندو هم با کنسولهای بازی خود عرصهی ویدیوگیم را دگرگون کرده بود و به موجب آن، عناوین مکا مدام ازاینور و آنور سردرمیآوردند. اینها با پیشرفت تکنولوژی انیمهسازی همراه بود که ساخت انیمه را سرعت بخشید. انیمههای محبوب مکا از دهههای پیشین، مثل «آسترو بوی»، «تتسوجین شماره ۲۸» و «تایم بوکان» همه با مجموعههای تازه بازگشتند و اولین فیلم گربهی رباتی «دورائمون» (Doraemon)، تحت عنوان «دورائمون: دایناسور نوبیتا» (ドラえもん: のび太の恐竜)، به سینما آمد. خلاصه، ژانر مکا با تحولات هنرمندان و آیندهنگرانی چون تومینو، در اوج سر میکرد.
افول و سپس تولد دوباره

اما هر صعودی، سقوطی دارد و این برای ژانر مکا هم صدق میکند که پس از محبوبیت فوقالعادهاش در اوایل دهه ۸۰، روند افولی خود را از سال ۱۹۸۴ آغاز کرد. مثل ظهور گرانج (Grunge) در دهه ۹۰ میلادی که سردمداران متال را به حاشیه راند و آنها را مجبور به بازتعریف خود کرد، چنین بلایی در دهه ۸۰ سر ژانر مکا آمد. اما مثل متال، مکا هم برای همیشه از بین نرفت. با اینکه در این پالایش برخیها دوام نیاوردند، اما برخی توانستند، هرچند در حاشیه، حیات خود را در قالبی تازه ادامه دهند تا بالاخره آن روزی فرابرسد که به صحنهی بزرگتر بازگردند.
خوشبختانه با فراگیر شدن رسانههای خانگی و ظهور OVA یا Original Video Animation (ویدیوهایی که بدون پخش تلویزیونی یا سینمایی مستقیم به مارکت خانگی میآمدند)، انیمههای مکا توانستند با حمایت طرفداران دوآتشه، در قالب تازهی OVA به بقای خود ادامه دهند. شرکت باندای اولین OVA را (که مخصوص بزرگسالان نبود) اواخر ۱۹۸۳ منتشر کرد. این انیمه «دالوس» (ダロス) نام داشت که ماموئورو اوشیی در کنار هیسایوکی توریومی (کارگردان «شوالیه فضایی» و «ماجراجوییهای شگفتانگیز نیل») از کارگردانانش بود. اوشیی طی سالهای افول شدید ژانر مکا، انیمهی «موبایل پلیس پتلیبر» (機動警察パトレイバ) را ساخت که بعدها، با انیمههای سینمایی و مجموعهی تلویزیونی دهه نودی، به یکی از مهمترین فرنچایزهای مکا تبدیل شد.

انیمه «گان باستر» – ۱۹۸۸ میلادی
سال ۱۹۸۸ یک انیمهی مکای مهم دیگر به OVA آمد: «گانباستر» (トップをねらえ)، اولین انیمه به کارگردانی هیدآکی آنو، کارگردان «نئون جنسیس اونگلیون» (新世紀エヴァンゲリオン)، که در آن ژانرهای محبوب انیمهبازها، مثل انیمههای دبیرستانی، مکا و قهرمانان دختر را کنار هم گذاشت و واقعگرایی را هم به ترکیبش اضافه کرد. آنو صحنههای مبارزهی پرتکاپویی در این انیمه گذاشت و با چرخشی که اشکتان را درمیآورد، از یک اثر علمی-تخیلی کلاسیک، انیمهای ساخت که در دنیای انیمه تا سالها آن را سرمشق قرار دادهاند.
انیمههایی که مخاطبان دبیرستانی و بزرگسال را هدف قرار میدادند از اواسط دهه ۹۰ بازگشتند. شرکت «گایناکس» (Gainax) سال ۱۹۹۵ انیمهی «نئون جنسیس اونگلیون» را منتشر کرد که بهخاطر جلوههای بصری جدید آن، و رویکرد عرفانی و روانشناختیاش، چون طوفانی سراسر ژاپن و سپس غرب را فراگرفت. ماموئورو اوشیی همان سال فیلم «شبح درون پوسته» (攻殻機動隊) را به سینماهای ژاپن آورد که فروش چشمگیری در امریکای شمالی داشت. با اینکه «شبح درون پوسته» به معنای دقیق کلمه یک انیمهی مکا نیست، اما شخصیت سایبورگ فیلم، یک هیبرید انسان-ماشین است که با هویت خود دست و پنجه نرم میکند؛ موضوعی که میتوانید ریشههای آن را در روزهای اولیهی انیمه و در همان «آسترو بوی» پیدا کنید.

انیمه «نئون جنسیس اونگلیون» – ۱۹۹۵ میلادی
اوایل قرن بیستویک شاهد انبوهی از دنبالهها، بازسازیها و بازگشت انیمههای کلاسیک مکا بودیم، مثل «تتسوجین ۲۸»، «مازینگر زد»، «گاندام»، «اونگلیون» و بسیاری عناوین دیگر. موفقیت سری بازیهای ویدیویی «سوپر ربات وارز» (Super Robot Wars)، که در دههی نود روی کار آمده بودند، به محبوبیت فزایندهی انیمههای مکا و پیوند دادن طرفداران قدیمی و تازهی ژانر کمک کرد. در این دهه، انیمههای مکا از قاب تلویزیون و پردهی سینما بیرون آمده و با زندگی واقعی آمیخته شدند. دانشمندان ژاپنی هم متأثر از فرهنگ و انیمههای مکا، رباتهایی ساختند که پیشرفت تکنولوژیک ژاپن را برجسته میکرد.
از روزهایی که رباتها هنوز مثل پهپاد کنترل میشدند، تا امروزه که به هر ژانری در انیمه نگاه کنید، ردی از رباتهای غولپیکر را در آن مییابید، ژانر مکا مسیری پرفراز و نشیب را طی کرده؛ مسیری که با اینکه همیشه روبهبالا نبوده، اما هر سقوط به صعودی حتی درخشانتر انجامیده است. با عناوین مشهوری چون «گورن لاگان» (Gurren Lagann)، «کد گیاس» (Code Geass)، «مکراس» (Macross)، «دارلینگ در فرنکس» (Darling in the Franxx) و بسیاری دیگر، ژانر مکا امروزه نهفقط در شرق، که در غرب هم طرفداران پروپاقرصی دارد. همین امسال، انیمهی «موبایل سوت گاندام: جیکیواکس» (Mobile Suit Gundam GQuuuuuuX) منتشر شد که جان تازهای به فرنچایز بیپایان گاندام دمید. با ادغام بیشتر داستان و واقعیت، امروزه پتانسیل جدیدی در نسل تازهی هنرمندان و مخاطبان انیمههای مکا وجود دارد که ما را از همیشه نسبت به آیندهی ژانر امیدوارتر میکند.
منبع: دیجیکالا و Advent Destiny
نوشته انیمه مکا چیست؟ هرچه باید دربارهی دنیای شگفتانگیز رباتهای غولپیکر بدانید اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.



0 نظرات