سوپرکارهای امروزی با تمام پیشرفتهای فناوری خود، گاهی اوقات فاقد هیجان و درگیری رانندگی خودروهای عضلانی کلاسیک هستند. این پدیده باعث شده بسیاری از علاقهمندان، تجربه رانندگی خامتر و اصیلتر مدلهای قدیمی را ترجیح دهند.
در حالی که فناوری در قلب خودروهای مدرن میتپد، این پیشرفتها اغلب به قیمت از دست رفتن حس رانندگی ناب تمام میشوند. خودروهای عضلانی کلاسیک، محصول دوران متفاوتی هستند که در آن سادگی و قدرت خالص بر پیچیدگیها ارجحیت داشتند و هنوز هم در مقایسه با بسیاری از خودروهای سوپرکار و پرسرعت مدرن، جذابیت خاص خود را دارند.
کمکرانندههای فراوان، دشمن هیجان در سوپرکارهای امروزی
سوپرکارهای مدرن اغلب دارای کمکرانندههای بیش از حد هستند که هیجان رانندگی را کاهش میدهد. این سیستمها، مانند کنترل پایداری و ترمز ضدقفل (ABS)، هرچند رانندگی را آسانتر میکنند، اما باعث میشوند راننده ارتباط کمتری با خودرو حس کند. مدلهایی چون لامبورگینی هوراکان (Lamborghini Huracan)، نیسان جیتی-آر آر 35 (R35 Nissan GT-R) و آکورا ان اس ایکس (Acura NSX) نسل دوم، مثالهایی از خودروهای سریع اما کسلکننده از نظر رانندگی ذکر شدهاند.
در مقابل، خودروهای عضلانی کلاسیک فاقد این کمکرانندههای پیچیده هستند و تنها مواردی مانند فرمان هیدرولیک یا گیربکس اتوماتیک را شامل میشوند. همین نبود سیستمهای کمکی مدرن، رانندگی با آنها را چالشبرانگیزتر و در عین حال به شدت پاداشدهنده میکند. بسیاری از علاقهمندان مایلاند ایمنی کمتر را با تجربه رانندگی سرگرمکنندهتر و درگیرانهتر تعویض کنند.
حفظ حس آنالوگ در برخی سوپرکارهای مدرن
البته، همه سوپرکارهای امروزی اینگونه نیستند؛ مدلهایی مانند اولتیما آر اس (Ultima RS) و نیلو27 (Nilu27) بر حس رانندگی آنالوگ و بدون کمکراننده تاکید دارند که نشان از تقاضای پایدار برای تجربه رانندگی خالص دارد.
طراحی سوپرکارهای امروزی و جذابیت خودروهای عضلانی کلاسیک
طراحی سوپرکارهای مدرن اغلب بر پایه آیرودینامیک افراطی است که هیجان غافلگیرکننده عملکرد آنها را کم میکند. این در حالی است که خودروهای عضلانی کلاسیک مانند فورد موستانگ دهه 1960 (1960s Ford Mustang)، شورولت شول اساس (Chevrolet Chevelle SS) و فورد گالکسی 500 (Ford Galaxie 500) با ظاهری عضلانیتر و در عین حال جاودانه، زیبایی و قدرت را به شیوهای جذابتر ترکیب میکنند. این خودروها با ظاهر کلاسیک و عملکردی غافلگیرکننده، همچنان مورد تحسین قرار میگیرند.
کاهش صدای هیجانانگیز در سوپرکارهای جدید
یکی از اصلیترین نقاط قوت سوپرکارها در گذشته، صدای موتورهای V8، V10 یا V12 آنها بود. اما با قوانین سختگیرانهتر آلایندگی و حرکت به سمت برقیسازی، بسیاری از سوپرکارهای امروزی، مانند فراری اف 80 (Ferrari F80) با موتور V6 توئین توربو، صدای ضعیفتر و خفهتری دارند. خودروهای تمامبرقی مانند ریماک نورا (Rimac Nevera) نیز تقریبا بیصدا هستند که برای علاقهمندان به موتورهای احتراقی ناامیدکننده است؛ واکنش به دوج چارجر دایتونا (Dodge Charger Daytona) برقی گواهی بر این مدعاست. در مقابل، خودروهای عضلانی کلاسیک با موتورهای V8 تنفس طبیعی خود، غرش خام و بیفیلتری دارند که هنوز هم بسیار هیجانانگیزتر از اکثر مدلهای مدرن است.
همه سوپرکارهای امروزی صدای بدی ندارند
با این حال، برخی سوپرکارهای مدرن مانند استون مارتین والکری (Aston Martin Valkyrie)، جیامای تی.50 (GMA T.50) و لامبورگینی ریولتو (Lamborghini Revuelto) همچنان موتورهای V12 تنفس طبیعی پرصدایی را حفظ کردهاند که نشان میدهد هنوز امید برای صدای هیجانانگیز وجود دارد و حتی برقیسازی هیبریدی میتواند به بقای این موتورها کمک کند.
لذت رانندگی واقعی با خودروهای عضلانی در جادهها
سوپرکارهای امروزی اغلب آنقدر سریع و قدرتمند هستند (مانند شورولت کوروت ZR1X یا ریماک نورا) که نمیتوان از تمام ظرفیت آنها در جادههای عمومی بهطور مسئولانه لذت برد و برای این کار به پیست نیاز دارند. اما خودروهای عضلانی کلاسیک نظیر فورد موستانگ (Ford Mustang)، دوج چارجر (Dodge Charger) و شورولت شول اساس (Chevrolet Chevelle SS) قدرت کافی برای تجربه رانندگی مهیج در جاده را فراهم میکنند، بدون اینکه راننده مجبور به تخطی از قوانین باشد. این ویژگی، آنها را به خودروهایی شبیه به اسپرتهای کوچک و سنتی تبدیل میکند که میتوان در آنها لذت واقعی رانندگی را بدون عبور از محدودیتها تجربه کرد.




0 نظرات