سال 2025 برای ژانر علمی-تخیلی درخشان سپری نشد اما آثار قابل قبولی داشتیم که بهدرستی میان تخیل و فناوری، اندیشه و هیجان، توازن برقرار کردند. مثل همیشه، چند اثر ابرقهرمانی از مارول و دیسی روی پرده رفت و چند فیلم منحصربهفرد هم با ایدههای خلاقانه به میدان آمدند. اما بهترین فیلمهای علمی-تخیلی 2025 کدامند؟
امسال چند انیمیشن علمی-تخیلی جذاب هم داشتیم که از جنبهی بصری خیرهکننده بودند. فهرست امسال شاید به اندازه بهترین فیلمهای علمی-تخیلی 2024 جذاب نباشد اما شامل آثاری میشود که هم سرگرمکنندهاند و هم رویاپردازانه.
بهترین فیلمهای علمی-تخیلی 2025 که باید تماشا کنید
10- جنگ بدوی (Primitive War)

- کارگردان: لوک اسپارک
- بازیگران: رایان کوانتن، تریشا هلفر، نیک وکسلر، جرمی پیون، آنتونی اینگروبر، کارلوس سنسان، مارکوس جانسون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 5.4 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 56 از 100
اصولا وقتی صحبت از فیلمهای دایناسوری میشود، مجموعه «پارک ژوراسیک» حرف اول و آخر را میزند. این فرنچایز امضاهای بصری و روایی این زیرژانر را تعریف کرده است. با این حال، دایناسورها در انحصار یک مجموعه خاص نیستند؛ این موجودات همواره ظرفیت بالایی برای خلق تنش داشتهاند و لوک اسپارک در «جنگ بدوی» دقیقا به دنبال همین هدف است: ارائهی برداشتی متفاوت از آنها، خارج از چارچوب و ساختار «پارک ژوراسیک».
داستان فیلم در دل جنگ ویتنام اتفاق میافتد؛ گروهی از سربازان مامور میشوند تا چند همرزم مفقودشده را در منطقهای جنگلی پیدا کنند، اما خیلی زود متوجه میشوند خطر اصلی، دشمن انسانی نیست. «جنگ بدوی» با بودجهای محدود ساخته شده و ضعفهای روایی و فنی آن آشکار است، از جمله حفرههای داستانی و ضعف جلوههای ویژه در لحظات اکشن. با وجود این، فیلم توانسته با منابع موجود کیفیتی ارائه دهد که از محدودهی آثار «نازل ارزانقیمت» فراتر میرود. با اینکه با یک اثر درجهدو طرف هستیم، اما فیلم در حد خود تلاش میکند تجربهای سرگرمکننده خلق کند و همین ویژگی آن را از بسیاری آثار مشابه متمایز میکند.
نکتهی قابل توجه در «جنگ بدوی» حضور مداوم و تاثیرگذار دایناسورهاست؛ چیزی که حتی برخی بلاکباسترهای بزرگ گاه از ارائهی آن غافل میمانند. فیلم در نمایش تهدید، خشونت و بیرحمی این موجودات تردیدی به خود راه نمیدهد و سراغ روایتهای خنثی یا ملایم نمیرود. با این حال، از فیلم نباید توقع بازیگری چشمگیر یا استانداردهای آثار بلاکباستری گرانقیمت را داشته باشید.
«جنگ بدوی» برای مخاطبانی ساخته شده که سختگیر نیستند و از فیلمهای علمی-تخیلی سطحی -یا بهتر است بگوییم پاپکورنی- لذت میبرند. اگر با این ذهنیت تماشایش کنید، نقاط قوتش بیشتر از ضعفهایش جلوه میکند. اما اگر به دنبال روایتی دقیق، شخصیتپردازی درجهیک و جلوههای رایانهای باکیفیت هالیوودی در حد «آواتار» هستید، احتمالا فیلم پاسخگوی انتظارات شما نخواهد بود.
9- روزی که زمین منفجر شد: فیلم لونی تونز (The Day the Earth Blew Up)

- کارگردان: پیت برونگارت
- صداپیشگان: اریک بائوزا، کندی مایلو، پیتر مکنیکول، فرد تاتاسیور، لرین نیومن، کیمبرلی بروکس، کارلوس الازراکی
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.8 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 85 از 100
کسی فکرش را نمیکرد و احتمالا منتظرش هم نبود اما پس از نزدیک به یک قرن، دافی داک و پورکی پیگ بالاخره صاحب فیلم بلند مستقل خود شدند؛ و نتیجه فراتر از یک نوستالژی ساده است. «روزی که زمین منفجر شد: فیلم لونی تونز» هم به این شخصیتهای کلاسیک احترام میگذارد، هم این فرنچایز قدیمی را در قالبی مدرن احیا میکند. فیلم از ساختار و حالوهوای آثار علمی-تخیلی درجه دو دهه 50 میلادی وام میگیرد و قصهاش دربارهی دافی و پورکی است که ناگهان به مدافعان زمین در برابر حملهی فضاییها تبدیل میشوند.
طنز فیلم مبتنی بر همان ویژگیهایی است که «لونی تونز» را برای دههها ماندگار کرده: شوخیهای متوالی، زمانبندی دقیق، و استفاده هوشمندانه از اغراق. فیلم نهتنها این روحیه را حفظ میکند، بلکه آن را با زبان بصری و استانداردهای فیلمسازی امروزی ترکیب میکند. «روزی که زمین منفجر شد» اما فقط یک کمدی کودکانه نیست، آن را به عنوان یک اثر علمی–تخیلی هم باید جدی گرفت؛ از قاببندیهای الهامگرفته از سینمای کلاسیک تا ارجاعات آشکار به آثاری مانند «هجوم ربایندگان جسم» (1956)، جهان فیلم لایههایی دارد که مخاطب آشنا با ژانر را راضی میکند. «روزی که زمین منفجر شد» همچنین نشان میدهد که چگونه میتوان انیمیشنهای در ظاهر منسوخ را با الگوهای ژانری تلفیق کرد و اثری ساخت که هم به گذشته احترام میگذارد و هم در زمانهی خود حرفی برای گفتن دارد.
8- الیو (Elio)

- کارگردان: مادلین شارافیان، دومی شی، آدریان مولینا
- صداپیشگان: یوناس کیبراب، زوئی سالدانا، رمی اجرلی، براندون مون، براد گرت، جمیله جمیل، دیلن گیلمر، جیک گتمن
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
درباره بازاریابی ناکارآمد دیزنی برای «الیو» و پیامدهایش (شکست تجاری سنگین این انیمیشن در گیشه) پیشتر صحبت شده و پرداختن دوباره به آن تنها از ارزش خود فیلم کم میکند؛ فیلمی که روح و حالوهوایش با چنین بحثهایی بیتناسب است. «الیو» شاهکار نیست اما یادوخاطرهی دوره طلایی پیکسار را زنده میکند و از حیث خلاقیت یک سر و گردن بالاتر از تولیدات سالهای اخیر این استودیو قرار میگیرد. در واقع، میتوان گفت از زمان «کوکو» تا به امروز، پیکسار فیلمی اورجینال با چنین انسجام، صداقت و بلوغ عاطفی ارائه نداده بود.
«الیو» یادآور دورانی است که هر اثر جدید پیکسار به مثابه یک رویداد فرهنگی تلقی میشد. قصهی پسربچهای که به دلیل تصوری اشتباه، ناگهان وارد جهانهای دوردست میشود، ساختاری ساده و کلاسیک دارد، اما این سادگی در خدمت پرداختی هوشمندانه قرار گرفته است. فیلم توانسته لحظاتی ارائه دهد که هم احساسات را درگیر میکند و هم ما را به تفکر وادار. صحنههایی که خنده و اندوه را در کنار هم قرار میدهند و در عین حال، برای کودکان قابلفهم و برای بزرگسالان معنادارند. این همان تعادل حساس و دشواری است که پیکسار در بهترین دورهاش از پس آن برمیآمد.
با این حال، نقطهی تمایز اصلی «الیو» جهانسازی آن است. فیلم یک اثر علمی–تخیلی خالص است و در مقایسه با آثاری مثل «وال-ای»، جاهطلبی بیشتری در طراحی فضاهای بیگانه، شخصیتها و فرهنگهای فرازمینی نشان میدهد. گویی هر گوشه این جهان داستانی نهفته است که میتواند خود به فیلمی مستقل تبدیل شود. تلاش پیکسار در خلق یک جهان پرجزئیات، «الیو» را از اکثر انیمیشنهای پرخرج اخیر متفاوت میکند؛ اثری که صرفا به جلوههای بصری متکی نیست بلکه جهانسازی آن حامل معنا و جذابیت روایی است.
با وجود این دستاوردها، شکست تجاری فیلم احتمالا پیکسار را مجبور خواهد کرد تا محتاط جلو برود و شاید مانع تکرار چنین پروژههایی در آینده شود. اما ارزش «الیو» را نباید نادیده گرفت: فرصتی برای تجربه یک ماجراجویی علمی-تخیلی ناب که بارها قابل تماشا و کشف دوباره است.
7- تنگنا (The Gorge)

- کارگردان: اسکات دریکسون
- بازیگران: مایلز تلر، آنیا تیلور-جوی، سیگورنی ویور، سوپ دیریسو، ویلیام هیوستون، روتا گدمینتاس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 62 از 100
«تنگنا» فیلم غافلگیرکنندهای است؛ در نگاه اول ساده به نظر میرسد اما رفتهرفته پیچیدگیهای خود را آشکار میکند. فیلم به سبک آثار تریلر جاسوسی -با محوریت پروژههای پنهانی دولتی- آغاز میشود. ما با دو تکتیرانداز همراه میشویم، لو آمریکایی (مایلز تلر) و دراسا روسی (آنیا تیلور-جوی) که از دو سوی یک منطقه ممنوعه یکدیگر را زیر نظر دارند. اما این مقدمه تنها نقطه شروع است. لحظهای که آنها ناخواسته به تنگنا سقوط میکنند، مسیر فیلم تغییر کرده و وارد قلمرو علمی-تخیلی میشود؛ جهانی که محصول آزمایشات ژنتیکی است و حالا از کنترل خارج شده.
فیلمنامه زک دین از ساختار و منطق بازیهای ویدیویی اکشن و علمی-تخیلی الهام گرفته است: ورود به منطقهای ممنوعه، کشف مواد بیولوژیک ناشناخته، و مواجهه با تهدیدهایی که هر قدم پیچیدهتر و نامطمئنتر میشوند. اسکات دریکسون (کارگردان) نیز این حس «بازی ویدیویی» بودن را با تصویرسازیها و فضاهایش تقویت میکند. نتیجه اثری است که در عین بهرهگیری از عناصر آشنا، تجربهای تازه ارائه میدهد.
با وجود ارجاعات قابلتشخیص به آثار علمی-تخیلی و ترسناک، «تنگنا» فیلمی تقلیدی نیست. جهانی ارائه میدهد که سازوکار مستقل دارد و موجودات آن، از نظر طراحی و رفتار، حس تازگی دارند. در سطح اجرا نیز، فیلم بیشتر به سنت ماجراجوییهای سینمایی شبیه است تا آثار زامبیمحور متاخر؛ جهانی ناشناخته که هر لحظه امکان ظهور خطری تازه وجود دارد و ورود به آن با حس اضطراب و کنجکاوی دائمی همراه است. در کنار جلوههای بصری درجهیک و ایدههای تازه، «دره» همزمان با مفاهیم دیگری نیز درگیر است: رقابت ایدئولوژیک، همکاری از روی اجبار، عواقب ماجراجویی بشر و… این ترکیب چندلایه، فیلم را از یک تجربه صرفا مهیج فراتر میبرد.
6- غارتگر: قاتل قاتلان (Predator: Killer of Killers)

- کارگردان: دن تراختنبرگ
- صداپیشگان: لیندسی لاوانشی، لوئی اوزاوا چانگ چیان، ریک گونزالس، مایکل بین، داگ کاکل، جف لیچ، لورن هولت
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.5 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
«غارتگر: قاتل قاتلان» بیتردید یکی از برجستهترین انیمیشنهای دهه اخیر و از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی 2025 است. دن تراختنبرگ که با فیلم «شکار» (2022) نگاهها را به خود جلب کرد، در قدم بعدی بهجای ساخت یک دنبالهی مستقیم، سراغ یک انیمیشن آنتولوژی رفت تا یکتنه مجموعه محبوب قدیمی «غارتگر» را احیا کند. به تصویر کشیدن یائوتجاها (Yautja) در دورههای متفاوت تاریخی و رویارویی آنها با قدرتمندترین جنگجویان هر زمان، سالها ایدهای محبوب بین طرفداران بود، اما «قاتل قاتلان» حتی از آنچه که در ذهن داشتیم هم بهتر است؛ فیلمی که نهتنها به میراث فرنچایز احترام میگذارد، بلکه آن را ارتقا میدهد.
«غارتگر: قاتل قاتلان» سه داستان مجزا -اما از جنبهی مضمونی همسو- را روایت میکند. اپیزود نخست ما را به قرنهای دور و به سرزمینهای سرد اسکاندیناوی میبرد، جایی که فرهنگ جنگجویی و زندگی قبیلهای محوریت دارد. اپیزود دوم به ژاپن و دوران ساموراییها و نینجاها منتقل میشود، دورهای که اخلاق جنگ، مهارت شمشیرزنی و کدهای افتخار نقش تعیینکننده دارند. اپیزود سوم به دوران جنگ جهانی دوم میرسد و مخاطب را با خلبانی جوان از آمریکا همراه میکند که در برابر نیروهای نازی قرار گرفته است. نکتهی مهم این است که افراد در هر اپیزود درک روشنی از ماهیت شکارچی بیگانه ندارند؛ آنها صرفا با تهدیدی ناشناخته روبهرو هستند، و این نادانی آگاهانه لایهای از تنش و بیثباتی روایی ایجاد میکند.
از جنبهی بصری و فنی، «غارتگر: قاتل قاتلان» تقریبا بینقص است. کیفیت انیمیشن در تمام بخشها چشمگیر به نظر میرسد و صحنههای اکشن با دقت طراحی شدهاند. هر اپیزود سبک بصری، طراحی لباس و ریتم خاص خود را دارد که با فضای تاریخیاش هماهنگ است و این تنوع ساختاری مانع از یکنواختی میشود. همکاری تراختنبرگ با استودیوی ترد فلور به یک انیمیشن تحسینبرانگیز منجر شده است؛ از سکانس خونین دهکده وایکینگها تا نبرد حماسی ساموراییها روی پشتبام و آن درگیری هوایی جنگ جهانی دوم، تکتک این لحظات با عشق و علاقه ساخته شدهاند. «غارتگر: قاتل قاتلان» بدون تکرار مستقیم فرمولهای گذشته، جهانی آشنا را به روشهای خلاقانه گسترش میدهد و حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم که قسمت بعدی مجموعه، یعنی فیلم «غارتگر: سرزمینهای بد» چه میکند.
5- سوپرمن (Superman)

- کارگردان: جیمز گان
- بازیگران: دیوید کورنسوت، ریچل بروزناهان، نیکلاس هولت، ادی گاتگی، آنتونی کریگن، ناتان فیلیون، ایزابلا مرسد
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 83 از 100
پس از فروپاشی «دنیای توسعهیافته دیسی» زک اسنایدر، همهی نگاهها به جیمز گان، فیلمساز «نگهبانان کهکشان» معطوف شد تا ببینیم با جهان سینمایی جدید دیسی چه میکند. «سوپرمن» نقطهی آغازین این جهان است، فیلمی که در آن، گان به جای رویکرد ساختارشکن و جسورانهی آثار سابقش، رویکردی کنترلشده و محافظهکارانه را برگزیده. «سوپرمن» اثری منظم، دقیق و از نظر ساختاری استاندارد است؛ اما احتمالا شما را حیرتزده نمیکند. گان همچنان شوخطبعی و جهان پررنگ خود را حفظ کرده، اما آن بیپروایی خاص و روح شورشیاش این بار فقط در چند لحظه کوتاه دیده میشود و بعد دوباره همهچیز به ساختاری حسابشده و کنترلشده بازمیگردد. با این حال، نمیتوان ارزشهای فیلم را نادیده گرفت؛ «سوپرمن» بیشک یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی ابرقهرمانی 2025 است.
مهمترین چالش گان در این پروژه، انسانی کردن شخصیتی بود که همیشه بیش از حد قدرتمند و دستنیافتنی ترسیم شده. او به درستی تشخیص داده است که نقطه ضعف دیرینهی سوپرمن، همین آسیبناپذیری افسانهای اوست؛ قهرمانی که کمتر ترسیده، کمتر شکست خورده و در نتیجه کمتر همدلی ایجاد کرده است. بنابراین از همان آغاز، سوپرمنی خسته، زخمی و درگیر نشان میدهد؛ قهرمانی که احتمال شکست خوردنش وجود دارد. این نوع نگاه بهتر از سابق است اما در اجرا کامل نمیشود؛ زیرا تمرکز بیش از حد بر آسیبپذیری فیزیکی، جای خالی عمق روانی و درونی شخصیت را پُر نمیکند.
زک اسنایدر در «مرد پولادین» با اینکه فیلمی سرشار از تناقض ساخت، اما سوپرمن را از درون فرو ریخت تا او را انسانیتر کند؛ قهرمانی با تردیدها و خطاها که در این دنیا به دنبال یافتن معناست. گان اما به ریشههای کلاسیک بازمیگردد: سوپرمنِ خیرخواه، اخلاقمدار و الهامبخش که ماموریتش نجات دادن است. این رویکرد بهنوعی بازگشت به اسطورهی اولیه است، اما همین تلاش برای خلق قهرمانی کامل، از شدت کشش دراماتیک او میکاهد. نتیجه فیلمی است روشن، امیدوار و سرگرمکننده که از نظر فنی بسیار دقیق و کمنقص ساخته شده، اما تاثیر عاطفی عمیقی باقی نمیگذارد؛ اثری که تماشاگر را خسته نمیکند، اما پس از پایان نیز رد پررنگی از خود باقی نمیگذارد.
4- تاندربولتز (Thunderbolts)

- کارگردان: جیک شرایر
- بازیگران: فلورنس پیو، سباستین استن، وایت راسل، اولگا کوریلنکو، لوئیس پولمن، گرالداین ویسونافن، کریس باوئر، دیوید هاربر
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.1 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 88 از 100
«تاندربولتز» از بهترین قسمتهای دنیای سینمایی مارول نیست اما اثر قابل دفاع و سرگرمکنندهای است. داستان پیرامون گروهی اتفاق میافتد که شباهت زیادی به قهرمانان ندارند؛ شخصیتهایی که هر کدام زخمی از گذشته دارند و در زندگی شخصی به بنبست رسیدهاند. یلنا بلووا (فلورنس پیو) پس از مرگ خواهرش، به پوچی رسیده. باکی بارنز (سباستین استن) وارد حوزه سیاست شده، اما گذشتهاش همچنان تهدیدی برای هویت جدید اوست. جان واکر (وایت راسل) هنوز به دنبال اثبات خودش است. و الکسی (دیوید هاربر)، ابرسرباز روسی پیر هم دلتنگ روزهایی است که یک قهرمان محبوب بود.
در کنار آنها، تازهوارد گروه، باب (لوئیس پولمن) را داریم که پس از دستکاری و شستشوی مغزی دولت، به موجودی با قدرت غیرقابل تصور تبدیل شده است. او نقشی کلیدی در قصه دارد، کسی که به ما نشان میدهد قدرت فیزیکی نمیتواند جای خالی امنیت عاطفی و سلامت روان را پر کند. خط داستانی باب، صادقانهتر از اکثر روایتهای ابرقهرمانی است و ضمن تزریق ابعاد احساسی به قصه، تاکید میکند که بحران هویت و آسیبهای روحی را نمیتوان با قدرت ماورایی حل کرد.
جنس کمدی «تاندربولتز» هم از الگوهای تکراری دنیای سینمایی مارول پیروی نمیکند. طنز در این فیلم به مثابه ابزاری برای تنفس میان فشارهای عاطفی عمل میکند؛ نه در جهت نادیده گرفتن درد، بلکه بهعنوان راهی برای تحمل آن. همین رویکرد باعث میشود فیلم بزرگسالانهتر از نمونههای مشابه باشد. «تاندربولتز» در گیشه به موفقیت زیادی نرسید اما ارزش تماشا دارد و شما را ناامید نمیکند.
3- همدم (Companion)

- کارگردان: درو هنکاک
- بازیگران: سوفی تاچر، جک کواید، لوکاس گیج، مگان سوری، هاروی گیین، روپرت فرند، جابوکی یانگ-وایت، مارک منچاکا
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.9 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از 100
«همدم» یک کمدی سیاه بامزه است اما یک اثر علمی–تخیلی دلهرهآور دربارهی قدرت، کنترل و شکلگیری خودآگاهی هم هست. آیریس (سوفی تاچر) دختری ساده و مهربان است که با جاش (جک کواید) زندگی میکند. اما او در واقع یک ربات انساننما است؛ یک محصول تجاری که طراحی شده تا همدم آدمها باشد. جاش اما برای آیریس نقشههای دیگری دارد؛ او با تغییر کدهای آیریس، دخترک را مجبور میکند تا مرتکب قتل شود.
پی بردن آیریس به ماهیت واقعی خود و تصمیم او برای گریز از این چرخهی سوءاستفاده، همان جایی است که فیلم از فرمول تکراری «ربات خطرناک» فاصله میگیرد. برخلاف فیلمهایی مثل «نابودگر» که هوش مصنوعی، یک خطر بالقوه معرفی میشود، «همدم» نقشها را جابهجا میکند؛ این بار انسان عامل خشونت و بیرحمی است و موجود مصنوعی قربانی و در نهایت کنشگر روایت. قتلهایی که آیریس مرتکب میشود نه از میل به سلطه، بلکه از سر اجبار و برای بقاست؛ واکنشی به ساختاری که او را فاقد اختیار میخواهد.
فیلم با لحنی آگاهانه و کنایهآمیز دربارهی مالکیت، عشق، سرنوشت و اختیار صحبت میکند و نشان میدهد که سرچشمهی اصلی تهدید نه فناوری، بلکه انگیزهها و ضعفهای انسانی است. با این حال، اثر از تبدیل شدن به یک پیام اخلاقی خشک پرهیز میکند. «همدم» به همان اندازه که ظرفیت تحلیل فلسفی دارد، یک کمدی علمی-تخیلی سرگرمکننده هم هست و به مخاطب این امکان را میدهد که بسته به انتظارش از فیلم، یا وارد لایههای مفهومی آن شود یا صرفا از ضرباهنگ و طنز تلخ اثر لذت ببرد.
2- چهار شگفتانگیز: گامهای نخست (The Fantastic Four: First Steps)

- کارگردان: مت شکمن
- بازیگران: پدرو پاسکال، ونسا کربی، ابن ماس-بچراک، جوزف کوئین، جولیا گارنر، سارا نایلز، مارک گیتیس، ناتاشا لیون
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از 100
خوشبختانه «تاندربولتز» تنها سورپرایز امسال مارول نبود، آنها «چهار شگفتانگیز: گامهای نخست» را هم روی پرده فرستادند، فیلمی که از فضای رایج آثار ابرقهرمانی فاصله دارد و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی 2025 هم هست. ماجراهای فیلم در دنیای سینمایی مارول جریان دارد اما ما را به یک دنیای موازی میبرد که در آن انسانیت به نقطهای کمنظیر از پیشرفت رسیده. در این جهان، تکنولوژی با زیباییشناسی رتروـفوتوریستی دههی 60 میلادی پیوند خورده، فقر رو به پایان است و جامعه در مسیر ثبات و رفاه جمعی حرکت میکند. این وضعیت نتیجهی مستقیم ظهور «چهار شگفتانگیز» است؛ گروهی که پس از سفر فضایی و کسب قدرتهای فرابشری، حالا چهرههای تعیینکننده و اصلی در جهان هستند. به عبارت دیگر، ترکیب نبوغ علمی، نفوذ اخلاقی، تواناییهای دیپلماتیک و اعتماد عمومی به آنان، ساختار سیاسی و اجتماعی تازهای بنا کرده است که مبتنی بر عقلانیت، پیشرفت علمی و انسجام جهانی است.
این بار قهرمانان فقط محافظ جامعه نیستند، بلکه معماران دنیایی بهترند. مت شکمن (کارگردان)، برای اینکه این پیام را به درستی مخابره کند، از روایتهای آشنای ژانر فاصله گرفته است. شخصیتهای اصلی اینجا هدف مهمتری دارند: توانمندسازی تمدن انسانی. این رویکرد، فیلم را به یک اثر علمی-تخیلی خوشبینانه تبدیل میکند.
«گامهای نخست» اما وارد حوزه فلسفه و اخلاقیات هم میشود. تهدید اصلی داستان، موجودی کیهانی به نام گالاکتوس است؛ موجودی با اقتدار مطلق که حضورش یادآور تصویر خدایان باستانی است. وقتی او فرزند نخست رید و سو را طلب میکند، روایت از سطح نبردی ابرقهرمانی فراتر میرود و به مسئلهی استقلال فکری و اخلاقی نوع بشر میرسد. امتناع قهرمانان از پذیرش این مطالبه و بازگشتشان به زمین برای اتکا به دانش، دیپلماسی و خلاقیت انسانی، نقطهی مرکزی فیلم است. این رویکرد علمیـاگزیستانسیال، تاکید میکند که رشد واقعی تنها با تکیه بر تواناییهای خود انسان ممکن میشود.
1- میکی 17 (Mickey 17)

- کارگردان: بونگ جون هو
- بازیگران: رابرت پتینسون، نائومی آکی، استیون ین، تونی کولت، مارک رافلو، تونی کولت، هالیدی گرینجر، توماس ترگوس
- امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 6.7 از 10
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 77 از 100
بونگ جون هو پس از موفقیت تاریخی «انگل»، با «میکی 17» به مسیری رفت که هیچکس انتظارش را نداشت. این فیلم علمی-تخیلی از نظر جاهطلبی و دقت روایی همسطح شاهکار قبلیاش نیست، اما همچنان نشان میدهد که بونگ در ساخت آثار چالشبرانگیز و ساختارشکن توانمند است. این بار خبری از نقد اجتماعی «انگل» نیست، و با مضامینی همچون بحران هویت، ارزش انسانی و ساختارهای قدرت در جهانهای آیندهنگر روبهرو هستیم.
داستان با میکی بارنز (رابرت پتینسون) آغاز میشود؛ فردی که برای گریز از بنبست اقتصادی به ماموریتی بینستارهای میپیوندد، اما تنها نقشی که به او پیشنهاد میشود «مصرفی» است؛ انسانی که بارها و بارها برای انجام ماموریتهای خطرناک کشته و از طریق شبیهسازی با همان حافظه و شخصیت بازتولید میشود. زمانی که میکی هفدهم بهطور غیرمنتظرهای زنده میماند و با نسخهی جدید خود روبهرو میشود، بونگ جون هو زمینه را فراهم میکند تا سوالاتی فلسفی بپرسد.
بازی رابرت پتینسون در نقش نسخههای مختلف میکی برگ برندهی فیلم است. توانایی او در خلق چند شخصیت با تفاوتهای رفتاری ظریف اما ملموس، به فیلم عمق و تنوع میبخشد. نائومی اکی و مارک رافلو و تونی کولت هم در نقشهای مکمل، مثل همیشه ما را راضی میکنند. «میکی 17» شاید ادامهی مسیر انتقادی و اجتماعی «انگل» نباشد، اما فیلمی است که طرفداران ژانر علمی-تخیلی نباید فرصت تماشایش را از دست بدهند.
منبع: slash/film
نوشته بهترین فیلمهای علمی-تخیلی ۲۰۲۵؛ از «الیو» تا «میکی ۱۷» اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.

0 نظرات