سریال «آخرین سامورایی ایستاده» (Last Samurai Standing)، تازهترین اثری است که قربانی قیاس با «بازی مرکب» و «شوگون» شده است. با اینکه سریال شش اپیزودی تازهی نتفلیکس شباهتهایی با عناوین مذکور دارد و احتمالا مقایسههایی از این دست، توجهات بیشتری را به سمتش میکشاند، اما بتل رویال را «بازی مرکب» اختراع نکرده و «شوگون» هم تنها داستانی نیست که در ژاپنِ قدیم اتفاق میافتد (حتی دورههای زمانی «آخرین سامورایی ایستاده» و «شوگون» یکی نیستند). «آخرین سامورایی ایستاده» داستانی کاملا ژاپنی را در قالب روایی عصر مدرن میگنجاند و بهترین اکشن حال حاضر تلویزیون را به صحنه میآورد که در ادامه بیشتر به آنها اشاره میکنم. در نقد سریال، به اجرای فوقالعادهی جونیچی اوکادا هم میپردازم که اکشنهای چشمنواز «آخرین سامورایی ایستاده» بدون او ممکن نبوده است.
هشدار! در نقد سریال «آخرین سامورایی ایستاده» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد سریال «آخرین سامورایی ایستاده»؛ شمشیر دربرابر اسلحه

«آخرین سامورایی ایستاده» براساس رمانی تاریخی از شوگو ایمارو، که قبلا براساس آن مانگا هم ساختهاند، داستان یک سامورایی را در اواخر قرن نوزده (دقیقا ۱۸۷۸ میلادی) دنبال میکند که دورهاش به سر آمده است. اپیزود اول با شوجیرو ساگا (جونیچی اوکادا) و در بحبوحهی جنگ بوشین آغاز میشود؛ جایی که سامورایی داستان ما، ماهرانه با کاتانایش رقبا را از میان برمیدارد و سر فرماندهی حریف را به نشانهی پیروزی بالا میبرد. اما پیروزیاش دوام زیادی ندارد. از پشتسر توپهایی شلیک میشوند و ساموراییهای هردو طرف یکی پس از دیگری زمین میافتند.
ده سال بعد، ساگا مانند همصنفیهایش بیکار و مثل شمشیرش فرسوده شده است. دختر و همسرش هم وبا گرفتهاند و ساگا پولی برای خرید دارو ندارد. او که پس از دیدن مرگ صدها نفر درست مقابل چشمانش، حالا از PTSD رنج میبرد و حتی طاقت بیرون کشیدن شمشیرش از غلاف را ندارد، کاتانای خود را، که روزی نماد شرافتش بود، برمیدارد تا برای غذا یا دارو گرو بگذارد. اینجاست که خبر مسابقهای مرموز به گوشش میرسد؛ مسابقهای که تمام شمشیربازان ماهر ژاپن را دعوت کرده و وعدهی پولی چنان درشت به برنده میدهد که برای تأمین یک روستا کافی است.

ساگا با امیدی تازه به خانه برمیگردد، اما با بدن بیجان دخترش مواجه میشود. سامورایی کهنهکار که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، برای نجات همسر و پسر خردسالش، دوباره شمشیر به دست میگیرد و وارد مسابقه میشود؛ مسابقهای با ۲۹۲ سامورایی که برای رسیدن به مرحلهی آخر باید تا پای مرگ با یکدیگر مبارزه کنند.
به هرکدام از این ۲۹۲ نفر یک پلاک چوبی داده میشود که اگر آن را از دست بدهند، میبازند و باخت در این بازی مساوی است با مرگ. ساموراییها باید طی یک ماه خودشان را از کیوتو به توکیو برسانند؛ اما در مسیر، هفت ایستگاه وجود دارد. گذشتن از هر ایستگاه نیازمند تعداد مشخصی پلاک است؛ درنتیجه، رقبا نهتنها باید حسابی مراقب پلاک خودشان باشند، که باید هرطور شده پلاک دیگران را بگیرند؛ با قلدری، دزدیدن یا مبارزه، فرقی نمیکند. در تمام طول مسیر هم مردان مسلحی مراقبشان هستند تا کسی دست از پا خطا نکند.
کودوکو، رقابتی تا پای مرگ

مسابقهی مرگ در «آخرین سامورایی ایستاده»، «کودوکو» (Kodoku) نام دارد؛ اصطلاحی که از فولکلور ژاپنی ریشه میگیرد و میتوان آن را به «بقای اصلح» خلاصه کرد. در کودوکو، چندین حشره از انواع مختلف را در کوزهای، خمرهای یا چیزی شبیه آن میاندازند و حشرات به جان هم میافتند، تا اینکه فقط یکی زنده میماند؛ سپس از امعای آن حشره سم میسازند. آنطور که در فلشبکها میبینیم، ساگا این کودوکو را اولین بار در دوران جوانی، در مدرسهی شمشیرزنی تجربه میکند. جایی که استاد، هنرجویان خود را به جان هم میاندازد تا جانشینش مشخص شود.
بچهها که همه یتیم هستند و خود را عضوی از یک خانواده میدانند، از جنگیدن با هم امتناع میکنند. با امتناع آنها، استاد یک سامورایی ترسناک و بهشدت قدرتمند به نام گنتونسای (هیروشی آبه) را دنبالشان میفرستد تا دانشآموزان را بهخاطر سرپیچی از دستورات تنبیه کند؛ تنبیهی که تنها با ریختن خونشان به پایان میرسد.

کایا کیوهارا در نقش ایروها در «آخرین سامورایی ایستاده»
ایروها (کایا کیوهارا)، که یکی از همکلاسیهای ساگا بوده، در ابتدا برای یافتن ساگا وارد کودوکو میشود؛ همراه با رفقای شمشیرزن دیگرش، ایروها میخواهد از ساگا انتقام بگیرد؛ زیرا او را مسبب بدبختیهایشان، به ویژه گنتونسای، میداند. ایروها پس از مشاجرهی اولیه، کدورتها با ساگا را کنار میگذارد و به تیم او میپیوندد که با دختربچهای ضعیف اما مصمم (فوتابا با بازی یومیا فوجیساکی)، میخواهد به مرحلهی آخر برسد. ایروها و ساگا اما دیر خبردار میشوند که گنتونسای هم در مسابقه شرکت کرده و از شرکت در مسابقه، هدفی جز ریختن خونشان ندارد.
اما گنتونسای تنها کسی نیست که با اهدافی غیر از ۱۰۰هزار ین جایزه به کودوکو پیوسته است. کانجیا (هیدآکی ایتو)، یک سامورایی شرور و خونخوار که از جنگ بوشین دنبال ساگا بوده، در کودوکو شرکت کرده و هرکسی را، از مرد و زن و بچه، در برابرش قرار بگیرد، بیمعطلی قتلعام میکند. بهترین سکانس مبارزه بین همین کانجیا و ساگا اتفاق میافتد که جشنی پرنشاط را به عرصهی خون و خونریزی تبدیل و در آتش و آب دوئل میکنند؛ سکانسی که سانجورو-وار به بیرون پاشیدن خون کانجیا و نفس راحتی از سمت ما و ساگا ختم میشود.

هیدآکی ایتو در نقش کانجیا، رقیب خونخوار شوجیرو ساگا
این نقطهی قوت اصلی «آخرین سامورایی ایستاده» است، البته در کنار چندین نقطه قوت دیگر که در ادامه سراغشان میروم. سریال با اینکه فیلمنامهی بینقصی ندارد، اما موفق میشود در شش اپیزود محدود، تمام شخصیتهای متعدد خود را در ذهنمان تثبیت کند. در وهلهی اول، تمام کاراکترها، به ویژه ساموراییهای مبارز، طراحی شخصیت و حتی سبک مبارزهای منحصربهفردی دارند و ازاینرو، حتی تعداد زیادشان شما را گیج نمیکند. دوم، فیلمنامه موفق شده به نحو احسن از فلشبکها در طول شش اپیزود بهره ببرد.
سریال گاه به سبک کارگردانی انیمهای، درست پیش از پایین آوردن شمشیر، فلشبک میزند به خاطرهای مهم که کیستی و و چرایی مبارزهی آن شخصیت را برایمان روشن میکند. از این فلشبکها در طول سریال بسیار است؛ اما فیلمنامه بالانس درستی بین این صحنههای داستانی و اوجهای نفسگیر اکشن برقرار میکند که جریان سریال را تا آخر جذاب نگه میدارد.

تاکایوکی یامادا در «آخرین سامورایی ایستاده» حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد.
سومین نکته، بازیگرانی هستند که با اجرای خود این شخصیتها را در ذهنتان ماندگار میکنند. بازیگرانی بهنام که اگر فیلم و سریالهای ژاپنی تماشا میکنید، با اکثریتشان به خوبی آشنا هستید؛ از هیروشی آبه، تا هیدآکی ایتو، هیروشی تاماکی، آراتا ایورا و بسیاری چهرههای دیگر که سریال از کشتناشان ابایی ندارد؛ «آخرین سامورایی ایستاده» حتی تاکایوکی یامادا را میآورد و یک دقیقه پس از معرفی، سرش را از تناش جدا میکند!
در میان تمام این چهرهها اما یکی بیشتر از بقیه میدرخشد: جونیچی اوکادا، ستارهی بیچون و چرای سریال. ما اولین بار شوجیرو ساگای او را در اوج میبینیم؛ درحالی که هیچکس یارای مقاومت در برابر شمشیرش را ندارد. اما پس از باران توپ و تیر تفنگ، انگار دنیا روی سرش خراب میشود؛ او تنها همرزمانش را از دست نمیدهد، بلکه در آنی میفهمد که دورهاش به سر آمده است. ده سال بعد، سامورایی شکستخورده باری دیگر به عزا مینشیند؛ این بار با مرگ دخترش. پس با اینکه اجساد تکهپارهشده از پیش چشمانش نمیروند، اما کاتانایش را، که فکر میکند زنگ زده و دیگر کارایی ندارد، برمیدارد و وارد مسابقه میشود. اما همانطور که کاتانای ساگا زنگ نزده، مهارتهای شمشیرزنی او هم افت نکرده است. او سپس دختر خود را در فوتابا پیدا میکند. ساگا که نتوانسته دخترش را از وبا نجات دهد، میخواهد هرطور شده این دخترک غریبه را زنده نگه دارد.

اوکادا در تمام این مراحل، بازی بیعیب و نقصی ارائه میدهد؛ از اوج پیروزی تا قعر شکست. اما آنچه از اجرای احساسی اوکادا هم حیرتانگیزتر است، اجرای فیزیکیاش است. او جوری دست به شمشیر میبرد که انگار کاتانا به بدنش چسبیده؛ البته از استاد هنرهای رزمی کمتر از این هم انتظار نمیرود.
اساسا، نام اوکادا بهعنوان طراح مبارزات پای سریال خورده و همهی شمشیرکشیها و بدلکاریها را هم خودش انجام داده؛ سکانسهایی بهشدت پیچیده که تمامشان واقعی است؛ مثل سکانس اولین مبارزهی ساموراییها در معبد تنریوجی و حتی سکانس جنگ بوشین که در آن چندصدنفر بازیگر واقعی لباس رزم به تن کرده و روی هم شمشیر میکشند. در این سکانس درحالی که دوربین، هنرمندیهای اوکادا با کاتانا را دنبال میکند، او از زیر دست و پای این و آن میجهد، از تپه بالا و پایین میرود و سر راهش هرچندتا سامورایی که میتواند، زمین میزند. این سکانسهای طولانی و بیوقفهی اکشن، مثل سکانس مقدمه یا دوئلِ ساگا با دوست قدیمی، هانجیرو/ساکورا (یاسوشی فوچیکامی)، همه کار اوکاداست. البته کارگردانی میچیهیتو فوجی را هم فراموش نکنیم که با تکیه بر دانش خود از کندو، در کارگردانی این صحنههای نفسگیر شمشیربازی، ماهرانه عمل کرده و حس فیلمهای چامبارای قدیمی را با فیلمسازی مدرن در هم آمیخته است.
ورود به عصری تازه

در «آخرین سامورایی ایستاده» کودوکو پسزمینهای است برای بررسی عصری مهم از تاریخ ژاپن؛ عصری که شمشیر سنت و توپ مدرنتیه باهم تلاقی میکنند. در دورهی میجی ساموراییها با محدودیتهای شدیدی مواجه شده و جایگاه سابق خود را از دست دادند؛ ساموراییهایی که قرنها بود بهعنوان طبقهای جنگجو در جامعهی فئودالی ژاپن، بهعنوان نخبگان نظامی بر جامعه حکمرانی میکردند. اما با حرکت ژاپن به سمت مدرنیته و نوسازی، ساموراییها از حمل شمشیر منع شدند و چه چیز بدتر از این؟ آنها بهمرور فقیر و فقیرتر و به نمادی از دورهی قبل تبدیل شدند. این تحول، عدهای را به خاک سیاه نشانده و نان عدهای را در روغن کرد؛ مثل زایباتسو (۴ تن از قدرتمندترین آدمهای ژاپن که اساسا اقتصاد کشور را در مشتشان دارند) که در «آخرین سامورایی ایستاده» از پشت پرده ناظر بازی هستند و در دنیای بیدغدغهاشان، روی مرگ و زندگی شرکتکنندگان شرطبندی میکنند.
افول جایگاه ساموراییها و جایگزینی کاتانا با توپ و تفنگ، موضوعی است که «آخرین سامورایی ایستاده» تأکید زیادی بر آن دارد؛ به ویژه با کاراکتر کاواجی (گاکو هامادا)، سرپرست کل نیروی پلیس ژاپن که در غرب درس خوانده و میخواهد اصلاحات را به کشور خودش بیاورد؛ حتی به زور.

زایباتسو در سریال «آخرین سامورایی ایستاده»
این شخصیت، که در تاریخ واقعی ژاپن هم نامش را پیدا خواهید کرد، از ساموراییها متنفر است و اعتقاد دارد آنها مانع حرکت ژاپن بهسوی مدرنتیه هستند؛ مسلحبودنشان هم وسیلهای تا به هر بهانهای علیه دولت مرکزی شورش کنند. کاواجی در «آخرین سامورایی ایستاده» کودوکو را راه میاندازد تا بدون آنکه بخواهد دستش را کثیف کند، ساموراییها خودشان تیشه (یا کاتانا!) به ریشهی خودشان بزنند. کاواجی با برپا کردن بازی مرگ به همکاران خود، به ویژه وزیر کشور اوکوبو (آراتا ایورا) که در تاریخ ژاپن از او به نیکی یاد میشود، خیانت میکند.
با اینکه تحولات تاریخی ژاپن دورهی میجی شاید برای همه جذابیت نداشته باشند، اما راستش را بخواهید، شباهتهایش با عصر کنونی کم نیست. امروزه با رونق هوش مصنوعی همه از دورهای تازه حرف میزنند؛ دورهای که تااینجا تنها دستاوردش اخراجهای گروهی بوده که در سراسر دنیا شاهدش هستیم. اینکه هوش مصنوعی قدمی رو به جلوست یا بهعقب، هنوز معلوم نیست. اما اگر «آخرین سامورایی ایستاده» یک پیام را برساند، آن این است که تفنگ میتواند جای شمشیر را بگیرد، ماشین میتواند جای انسان را بگیرد، اما هیچچیز نمیتواند جای روح و شرافت انسانی را بگیرد.
«آخرین سامورایی ایستاده» در نهایت، نیمهکاره و با عبارت «پایان فصل اول» تمام میشود و نیاز به فصل (یا فصلهای) دیگر را اجتنابناپذیر میکند. تا زمان نگارش این نقد هنوز خبری از ساخت فصل دوم نیست و تازه اگر باشد، خدا میداند چقدر باید برایش صبر کنیم. با این حال، همین فصل نصفهونیمهی شش اپیزودی با تکیه بر المانهای فرهنگی و تاریخی ژاپن، اجرای قوی بازیگران بهنام و صحنههای اکشنی که در سریالهای تلویزیونی نظیر ندارد، بیشک بهترین سریال اکشن سال است و اگر فصل بعدی در راه باشد، این صبر ارزشش را خواهد داشت.
شناسنامه سریال «آخرین سامورایی ایستاده» (Last Samurai Standing)
سازنده: میچیهیتو فوجی
نویسنده: کنتو یاماگوچی، میچیهیتو فوجی براساس رمان «آخرین سامورایی ایستاده» از شوگو ایمامورا
بازیگران: جونیچی اوکادا، کایا کیوهارا، یومیا فوجیساکی، ماساهیرو هیگاشیده، هیدآکی ایتو، آراتا ایورا
محصول: ۲۰۲۵، ژاپن
امتیاز سایت IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
امتیاز سریال در سایت راتن تومیتوز: ۱۰۰٪
خلاصه داستان: شوجیرو ساگا، سامورایی سابق، با آمدن عصری تازه مجبور به کنار گذاشتن شمشیر خود شده است. او که جایگاهش را از دست داده، با فقر دست و پنجه نرم میکند. وقتی وبا دخترش را از او میگیرد و همسرش هم به بستر بیماری میافتد، شوجیرو به اولین بارقهی امیدی که میبیند چنگ میزند: یک بازی مرموز که تمام شمشیرزنان ماهر را دعوت به مسابقهای میکند که جایزهای صدهزار ینی برای برندهاش قرار دادهاند؛ جایزهای که میتواند یک روستا را تا سالها تأمین کند. شوجیرو که چیزی برای از دست دادن ندارد، برای نجات همسر و پسر خردسالش، دوباره شمشیر به دست میگیرد؛ با اینکه شمشیر، ارواح تاریکی را از گذشته برایش زنده میکند…
منبع: دیجیکالا مگ
نوشته نقد سریال «آخرین سامورایی ایستاده»؛ بهترین سریال اکشن سال! اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.

0 نظرات