در حال بارگذاری
در حال بارگذاری

۱۰ لحظه نمادین و به‌یادماندنی در دنیای سینمایی مارول

سفری به خاطره‌انگیزترین لحظات دنیای سینمایی مارول؛ از فداکاری تونی استارک تا بشکن تانوس که همه چیز را تغییر داد، با ما همراه شوید. انتخاب تنها یک لحظه محبوب از میان فیلم‌های مارول برای هر طرفداری تقریبا غیرممکن است. دنیای سینمایی مارول به عنوان یکی از موفق‌ترین فرنچایزهای تاریخ سینما، لحظات نمادین فراوانی دارد که ...

سفری به خاطره‌انگیزترین لحظات دنیای سینمایی مارول؛ از فداکاری تونی استارک تا بشکن تانوس که همه چیز را تغییر داد، با ما همراه شوید.

فهرست مطالب

انتخاب تنها یک لحظه محبوب از میان فیلم‌های مارول برای هر طرفداری تقریبا غیرممکن است. دنیای سینمایی مارول به عنوان یکی از موفق‌ترین فرنچایزهای تاریخ سینما، لحظات نمادین فراوانی دارد که مخاطبان را به تشویق، هیجان و حتی گریه وامی‌دارد. این موفقیت حاصل رشد و توسعه شخصیت‌ها در طول داستان‌های طولانی بود؛ امری که در کمتر فیلمی شاهد آن هستیم.

وقتی زمان زیادی را با شخصیت‌هایی سپری می‌کنید که به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده‌اند، نقاط عطف داستانی وزن بیشتری پیدا می‌کنند. این لحظات چه یک پیچش داستانی غیرمنتظره باشد و چه مرگ شرافتمندانه یک قهرمان، توانستند این فرنچایز را تعریف کنند. در ادامه به سراغ به‌یادماندنی‌ترین لحظات این جهان سینمایی می‌رویم.

به‌یادماندنی‌ترین لحظات دنیای سینمایی مارول کدامند؟

در اینجا ۱۰ سکانس برتر این مجموعه را مرور می‌کنیم که هر کدام به دلیلی در تاریخ سینما ماندگار شدند.

۱. هویت مرد عنکبوتی فاش می‌شود – Spider-Man: Far From Home

تام هالند در فیلم Spider-Man: Far From Home با بزرگترین چالش خود یعنی کوئنتین بک یا همان میستریو روبرو شد. او این بار بدون حضور مربی خود تونی استارک می‌جنگید.

با وجود توهمات قدرتمند میستریو، اسپایدرمن توانست نقشه او را برای نابودی لندن خنثی کند. اما کوئنتین حتی پس از مرگ نیز آخرین ضربه ویرانگر خود را به مرد عنکبوتی وارد کرد.

در حالی که هویت مخفی برای قهرمانانی مثل تونی استارک اهمیتی نداشت، پیتر پارکر تمام تلاش خود را برای پنهان نگه داشتن آن انجام می‌داد. فاش شدن هویت او برای تمام دنیا به این معنی بود که همه چیز در زندگی اسپایدرمن در آستانه تغییری بزرگ قرار دارد. بازگشت جی. کی. سیمونز در نقش جی. جونا جیمسون نیز هیجان این سکانس را دوچندان کرد.

۲. هالک همیشه عصبانی است – The Avengers

وقتی ناتاشا رومانوف در فیلم The Avengers برای اولین بار به سراغ بروس بنر رفت، او به نیت سازمان شیلد مشکوک بود. بنر پس از سال‌ها تلاش برای کنترل احساساتش، هالک را نفرینی می‌دانست که باید سرکوب شود. اما وقتی ارتش چیتاری نیویورک را تهدید کرد، بنر جنبه مثبت دوست سبز و خشمگین خود را دید.

دیالوگ معروف او که می‌گفت «من همیشه عصبانی هستم» به یکی از ماندگارترین جملات فیلم تبدیل شد. این یک نقطه عطف برای تیم بود که سرانجام به انتقام‌جویان تبدیل شدند. همچنین لحظه‌ای تعیین‌کننده برای خود بنر بود. او به جای فرار هر دو جنبه شخصیتش را پذیرفت و از قدرتش برای نجات دنیا استفاده کرد.

۳. از تانوس رونمایی می‌شود – The Avengers

تیم انتقام‌جویان با وجود تمام تفاوت‌ها برای شکست دادن لوکی با یکدیگر همکاری کردند. پس از پایان بحران، اعضای تیم هر کدام به راه خود رفتند، اما نیک فیوری مطمئن بود که در صورت نیاز دوباره دور هم جمع خواهند شد. شهرت قدرت این تیم به سرعت حتی به دورترین نقاط فضا رسید؛ جایی که تانوس بر تخت خود نشسته بود.

بیشتر بخوانید

سکانس پس از تیتراژ فیلم و رونمایی از تانوس، طرفداران را شگفت‌زده کرد. این صحنه به گونه‌ای ساخته شده بود که حتی کسانی که با این شخصیت آشنایی نداشتند، متوجه می‌شدند که با تهدیدی بزرگ در آینده روبرو خواهند بود. این شخصیت در فیلم‌های بعدی به یک هیولای شکست‌ناپذیر تبدیل شد و همه چیز با یک لبخند آغاز شد.

۴. نیک فیوری یک پیشنهاد دارد – Iron Man

تونی استارک یک مهندس نابغه، مدیرعامل کاریزماتیک و در نهایت یک ابرقهرمان بود. او پس از معرفی خود به عنوان مرد آهنی در یک کنفرانس مطبوعاتی، احساس شکست‌ناپذیری می‌کرد. مشکل اعلام هویت مخفی این است که همه می‌دانند شما را کجا پیدا کنند. تونی این حقیقت را زمانی فهمید که نیک فیوری را در خانه‌اش پیدا کرد.

سکانس‌های پس از تیتراژ قبل از مرد آهنی نیز وجود داشتند، اما مارول آنها را به لحظاتی ضروری تبدیل کرد. حضور ساموئل ال. جکسون در نقش فیوری یک ادای احترام هوشمندانه به طرفداران کتاب‌های کامیک بود. این صحنه که در ابتدا یک شوخی داخلی به نظر می‌رسید، با تشکیل انتقام‌جویان به یک ملاقات نمادین میان دو اسطوره دنیای سینمایی مارول تبدیل شد.

۵. نبرد مرد آهنی و کاپیتان آمریکا – Captain America: Civil War

اگرچه کاپیتان آمریکا و مرد آهنی بر سر گناهکار بودن باکی اختلاف نظر داشتند، تونی برای کمک به استیو و سرباز زمستان به سیبری رفت. این آتش‌بس موقت زمانی به پایان رسید که هلموت زیمو فاش کرد که این باکی بوده که پدر و مادر تونی را به قتل رسانده است. اما آنچه دو دوست قدیمی را وارد یک نبرد بی‌رحمانه کرد، این بود که تونی فهمید استیو از این ماجرا خبر داشته است.

برخلاف نبرد فرودگاه، در این مبارزه هیچ‌کدام از دو قهرمان کوتاه نمی‌آمدند. این مبارزه همیشه کاملا شخصی میان تونی و استیو احساس می‌شد. مرد آهنی و کاپیتان آمریکا هر دو متقاعد شده بودند که کار درست را انجام می‌دهند و هیچ‌کدام تسلیم نمی‌شدند. این سکانس نمونه‌ای قدرتمند از برخورد دو نیروی توقف‌ ناپذیر بود.

۶. سمت چپت رو نگاه کن – Avengers: Endgame

نبرد نهایی در فیلم Avengers: Endgame مملو از لحظات نمادین است. اولین آنها زمانی اتفاق می‌افتد که کاپیتان آمریکا در برابر ارتش تانوس تنها مانده است. او در حالی که زخمی و خسته است، سپر خود را محکم می‌کند تا در برابر سرنوشتی حتمی بایستد. اما او تنها نخواهد بود. عبارت سمت چپت رو نگاه کن، بازگشت سم ویلسون و تمام قهرمانانی را که قبلا پودر شده بودند نوید می‌دهد.

بازگشت قهرمانان شکست‌خورده هرگز جای شکی نداشت، اما این موضوع از تاثیرگذاری لحظه بازگشتشان کم نکرد. خروج هر قهرمان از پورتال‌ها بیش از آنکه نشان دهد نقشه سفر در زمان موفق بوده، لحظه‌ای برای قدردانی از تمام تلاش‌های ۱۱ سال گذشته بود. برای اولین بار تمام قهرمانان در یک مکان و یک زمان حضور داشتند و صحنه‌ای حماسی را رقم زدند.

۷. اولین حضور مرد عنکبوتی – Captain America: Civil War

وقتی هلموت زیمو فرار باکی را ترتیب می‌دهد، مرد آهنی و کاپیتان آمریکا در دو جبهه مخالف قرار می‌گیرند. استیو از دوستش دست نمی‌کشد، اما تونی باکی را یک خطر می‌داند و آماده است تا متحدان جدیدی برای دستگیری او استخدام کند. ما تونی را در حال استخدام پیتر پارکر در خانه‌اش می‌بینیم اما هیچ چیز با هیجان دیدن او با لباس قرمز و آبی در نبرد فرودگاه برابری نمی‌کند.

برای کسانی که از مسائل حقوقی استودیوها خبر داشتند، حضور مرد عنکبوتی در دنیای سینمایی مارول غیرممکن به نظر می‌رسید. سونی مالک حقوق ساخت فیلم‌های اسپایدرمن است و به همین دلیل قرار نبود او به این زودی‌ها در کنار انتقام‌جویان دیده شود. وقتی مرد عنکبوتی وارد صحنه شد، طرفداران دلیل آن را نمی‌دانستند و اهمیتی هم نمی‌دادند. اسپایدرمن سرانجام به جایی که به آن تعلق داشت بازگشته بود.

۸. فداکاری مرد آهنی – Avengers: Endgame

تلاش تمام انتقام‌جویان برای دور نگه داشتن دستکش ابدیت از تانوس کافی نیست. تانوس در آستانه تکرار هدف خود برای نابودی نیمی از جهان است که مرد آهنی آخرین تلاش خود را انجام می‌دهد.

او دستکش را از تانوس می‌گیرد، اما وقتی تانوس بشکن می‌زند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. او با سردرگمی به تونی نگاه می‌کند که اکنون سنگ‌های ابدیت را در اختیار دارد. تونی با آخرین کلماتش که می‌گوید و من مرد آهنی هستم، تانوس و ارتشش را از هستی محو می‌کند و جان خود را فدا می‌کند.

از دست دادن مرد آهنی که برای بسیاری چهره اصلی این فرنچایز بود، غیرممکن به نظر می‌رسید. با این حال، فداکاری او یک پایان تلخ و شیرین عالی برای سفر تونی از یک اسلحه‌ساز متکبر به مردی بود که جانش را برای دیگران فدا می‌کند.

۹. کاپیتان آمریکا لیاقتش را دارد – Avengers: Endgame

در اوج نبرد فیلم Endgame اوضاع برای انتقام‌جویان وخیم به نظر می‌رسد. کاپیتان آمریکا، ثور و مرد آهنی به نبرد با تانوس می‌روند، اما او به تنهایی در برابر هر سه مقاومت می‌کند. تانوس در چند قدمی کشتن ثور قرار دارد که ناگهان میولنیر به تایتان دیوانه برخورد می‌کند و به دستان توانمند استیو راجرز بازمی‌گردد.

بیشتر بخوانید

این لحظه‌ای بود که حتی آرام‌ترین تماشاگران را نیز در سینماها به فریاد و تشویق واداشت. این یک پاداش بود که سال‌ها برای آن زمینه‌ چینی شده بود و هنوز هم در بازبینی‌ها حس پیروزی قهرمانانه را منتقل می‌کند. حتی ثور نیز از این اتفاق خوشحال می‌شود و کاپیتان با چکشی در دست به تانوس خیره می‌شود. این یک لحظه کامیک بوکی بی‌نقص است.

۱۰. تانوس پیروز می‌شود – Avengers: Infinity War

شخصیت‌های شرور معمولا در پایان یک فیلم ابرقهرمانی پیروز نمی‌شوند، به خصوص در یک فیلم مارول. اما تانوس یک شرور معمولی نبود؛ شهرت او به تدریج در طول فیلم‌های بی‌شمار افزایش یافت تا جایی که قبل از اولین حضورش به یک شخصیت افسانه‌ای تبدیل شده بود. تانوس در فیلم جنگ ابدیت با تمام قهرمانان روبرو می‌شد و به نظر می‌رسید حتی این تعداد نیز برای شکست او کافی نیستند و در نهایت مشخص شد که واقعا کافی نبودند.

با وجود تلاشی شجاعانه، قهرمانان نمی‌توانند تانوس را متوقف کنند. او پس از جمع‌آوری تمام سنگ‌های ابدیت با یک بشکن نیمی از تمام هستی را نابود می‌کند.

قهرمانان شکست‌ناپذیری مانند مرد عنکبوتی به آرامی به خاکستر تبدیل شدند و همه را در شوک فرو بردند. تانوس پیروز شد و اگرچه طرفداران می‌دانستند این مرگ‌ها دائمی نیستند، نمی‌توانستند تصور کنند چه نقشه‌ای می‌تواند این فاجعه را جبران کند.

Sina Farahi

برچسب ها:

0 نظرات

ارسال نظرات

آخرین نظرات