«هیچکس» (Nobody) برای من نبود؛ راستش را بگویم، دیدن پیرمردهایی که شاتگان دست گرفتهاند و مغز مردم را روی دیوار میپاشند خیلی با مذاقم جور درنمیآید. اما با «هیچکس ۲» متوجه شدم مشکل از پیرمردان نیست، از کارگردان است. «هیچکس ۲» با بودجهی درشتتر و کارگردانی که سبک اکشن شرقی خاص خود را به فیلم آورده، جرقهی تازهای به فستیوال مشتپرانی باب اودنکرک افزوده که باوجود فیلمنامهای تکراری، یکساعت و نیم مفرحتری رقم میزند. در نقد «هیچکس ۲» بیشتر به کارگردان فیلم میپردازم که بیشک آیندهی روشنی در انتظار اوست.
هشدار! در نقد فیلم «هیچکس ۲» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
نقد فیلم «هیچکس ۲»؛ تعطیلاتی که به خون کشیده میشود
اولین فیلم «هیچکس» همه را غافلگیر کرد. باب اودنکرکی که تا ۲۰۲۱ او را فقط بهعنوان بازیگر درام و کمدی، و مشخصا بیشتر از همه بهخاطر «بریکینگ بد» و «بهتره با ساول تماس بگیری» میشناختیم، ناگهان در مقام یک قهرمان اکشن برخاست و بهسبک جان ویک، یکسری خلافکار روس را مشتومالی حسابی داد. داستان «هیچکس» اولی با اودنکرک در نقش هاچ شروع میشود؛ یک قاتل بازنشستهی CIA که حالا یک زندگی معمولی و خانوادهای معمولی دارد. اما سروکارش به روسها میخورد و البته این بار خوشبختانه سگی نمیمیرد، اما خون زیادی ریخته میشود و میلیونها دلار خلافکاران در آتش میسوزد.
در «هیچکس ۲» هاچ را پسا-آتشزدن-پولها میبینیم که هنوز مشغول صاف کردن بدهیاش است؛ اما هنوز باید ۳۰ میلیون دلاری برای سازمانی مخفی کار کند تا این بدهی پرداخت شود. در این میان، همسر و فرزندان هاچ از غیبت مداوم پدر خانواده ناراضیاند. بعد از چند مأموریت دشوار که او را حسابی به چالش میکشند، هاچ که خسته شده و میخواهد دل خانوادهاش را به دست آورد، دست پدربزرگ، دیوید (کریستوفر لوید)، را هم میگیرد و همگی با هم برای تعطیلات میروند پلامرویل؛ جایی که هاچ به زودی متوجه میشود از سرتاپایش را فساد گرفته. حتی پلیس شهر گوشبهفرمان یک زن مرموز اما خشن به نام لندینا (شارون استون) است که امپراتوری خلافکاری خود را روی همین فساد بنا کرده است. مثل فیلم سابق، هاچ بدون آنکه واقعا دنبال دردسر باشد، خود را در موقعیتی مییابد که چارهای جز آنکه خون چندنفر را بریزد، ندارد؛ حتی اگر آن چندنفر از نیروی پلیس شهر باشند.
شباهت شدید فیلم اول «هیچکس» با «جان ویک» بیدلیل نبود. آن را دریک کولستاد نوشته، از نویسندگان فیلمهای «جان ویک» که به نظر میرسد فیلمنامهای پر از صحنههای اکشن بدون داستان تبدیل شده به مهروامضای او. برای «هیچکس ۲» هم دوباره مسئولیت نویسندگی را به او سپردهاند و حتی ندیده میتوانید حدس بزنید فیلم دقیقا چه جریانی را طی خواهد کرد. تمام کلیشههای فیلمهای اکشن-کمدی هم برقرار است: پدر پرتلاش که خانواده قدرش را نمیداند، تعطیلاتی که دقیقا طبق برنامه پیش نمیرود، شهری که به گردشگران روی خوش نشان نمیدهد و یک شرور دیوانه که از اول معلوم است قهرمان ما قرار است چه بلایی سرش بیاورد.
متأسفانه، در این فیلمنامه، که بهجرئت از فیلم اول هم کممایهتر است، شخصیتهای فرعی همه هدر رفتهاند. عجیب است که کولستاد نتوانسته همان کاری را که در سری «جان ویک» کرد، در «هیچکس ۲» تکرار کند؛ مثلا، شخصیت هلی بری را از فیلم سوم «جان ویک» در نظر بگیرید. حضور او فقط محض رساندن قهرمان از نقطهای به نقطهی دیگر نیست. دیالوگهایی بین او و جان ردوبدل میشود که از روابط این دو شخصیت و تواریخ مشترک آنها میگوید. همین چنددقیقه زمینهسازی، صحنههای اکشن هلی بری در فیلم را بامعنیتر میکند.
در «هیچکس ۲» اما هرکسی جز هاچ به حاشیه میرود؛ از پدربزرگ بگیر، تا هریِ ریزا که او را یکبار پشت تلفن میبینیم که با شامیسن خود Aura Farming میکند و در سکانس اکشن نهایی، با کاتانا چندتایی حرکت میآید و همین. به جز ریزا، لندینا هم چنین عاقبتی دارد. لندینا با اجرای شارون استون میتوانست به یک شرور فراموشنشدنی تبدیل شود. اما جز تکرار شخصیتی فکاهی، چیز دیگری از لندینا نمیبینیم. او شبیه شروری کمیک چون جوکر میخواند و میرقصد و با چاقو هرکسی را که دلش میخواهد خطخطی میکند. آخرسر هم بهسادگی به سزای اعمالش میرسد.
اودنکرک در «هیچکس ۲» قهرمان اکشن پختهتری است
در میان تمام این کاراکترهای فرعی ریز و درشت، خود اودنکرک، بدون تکیه به داستان و شخصیتپردازی، عنصر تازهای به هاچ منسل آورده که بهطرز عجیبی او را از ورژن قبلی جذابتر کرده است؛ حتی اگر هنوز یک قاتل بیکله باشد که میگذارد مشتهایش حرف آخر را بزنند.
بخش اعظم موفقیت فرنچایزهای اکشن به جذابیت کاراکترهای آنها، مخصوصا قهرمانشان برمیگردد؛ از کیانو ریوز با نیو «ماتریکس» بگیر تا دوباره کیانو ریوز در سری «جان ویک»، تام کروز در «مأموریت: غیرممکن»، چارلیز ترون در «محافظان قدیمی»، همه ستارههای دستنیافتنی هستند که میتوانیم قهرمانبازیهایشان، تیر خوردن و سپس بلندشدنهایشان، را بپذیریم. باب اودنکرک در «هیچکس» ۲۰۲۱ چنین ستارهای نیست. او یک مرد معمولی است که با یک جرقه، ناگهان خشونت عجیبی از خودش نشان میدهد.
اما در «هیچکس ۲» خبری از غافلگیری نیست؛ ما میدانیم با چهکسی طرفیم و قدرت و خشونت او برایمان تعریف شده. اودنکرک هم بیشتر با این کاراکتر خو گرفته است و تازه انگار پشت مشتهایش زور میگذارد؛ خودش را باور دارد. اگر بازیگر خودش را باور نداشته باشد، کار فیلم تمام است. «هیچکس» اولی با اینکه خون و خونریزی کم نداشت، اما یکی از کمبودهایش، اعتمادبهنفس اودنکرک به فیلم و کاراکترش بود؛ یا حداقل باورپذیری آن برای منِ بیننده.
این قضیه دیگر در «هیچکس ۲» مطرح نیست. اودنکرک حالا قبول دارد که یک بازیگر اکشن است و با هیکل بهتر و تجربهی بدلکاریاش، در ۶۲ سالگی انگار جانی تازه یافته. این را میتوانید در کاراکتر هاچ هم ببینید. او حالا جرئت دارد زیر مسئولیتهایش بزند و برای خودش برود تعطیلات. هیچکس هم نمیتواند این تعطیلات را برایش خراب کند؛ حتی اگر کل پلیسها و خلافکاران شهر دنبالش افتاده باشند.
کارگردانی اکشن، فیلم را از گرداب مکررات درآورده است
فیلم اول «هیچکس» را میتوان یک تقلید بودجهپایین از «جان ویک» توصیف کرد؛ تقلیدی که نویسنده و تهیهکنندهاش هردو از سری «جان ویک» به «هیچکس» آمدند. حتی فیلم به تقلید از آثار جیمز گان پر شده از آهنگهای انتخابی؛ ولی این آهنگها ربطی به صحنه ندارند و در تدوین آنها هم تلاش خاصی برای همگامسازی موسیقی با تصویر نشده است. اما نه «هیچکس»، نه هیچ تقلیدی تاکنون نتوانسته بهپای هوشمندی انتخابهای گان برسد. «هیچکس ۲» هم از این ایرادات کم ندارد، اما در هرچیز دنبال تقلید و تکرار باشد، در کارگردانی اکشناش تازگی دارد و همین، کار را درآورده است.
اساسا جذابیت تازهی هاچ را نمیتوان تماماً پای باب اودنکرک نوشت؛ چراکه تیاهانتو در کنار هاچِ اودنکرک، قهرمان دوم فیلم است. او در «هیچکس ۲»، که اولین فیلم انگلیسیزبان تیاهانتو به حساب میآید، جای ایلیا نایشولر، کارگردان قسمت اول را گرفته. این کارگردان اندونزیایی در کارنامهاش فیلمهای اکشن، آن هم به سبک مخصوص آسیایی کم ندارد و این سبک را به «هیچکس ۲» هم آورده است. یک نسخهی رامتر از «یورش» (The Raid) را در نظر بگیرید؛ تیاهانتو چنین اکشنهایی میسازد و البته از خون و خونریزی چیزی کم نمیگذارد. با طراحی اکشن مبتنی بر هنرهای رزمی و و فیلمبرداری پویا، عنصر غافلگیری «هیچکس ۲» این بار نه اودنکرک، که تیاهانتو است که از همین حالا کارگردانی دنبالهی «زنبوردار» (The Beekeeper) هم به او سپرده شده.
تیاهانتو فیلم را با چند صحنه از مأموریتهای هاچ آغاز میکند. سکانس درون آسانسور بهویژه به ذهن میآید که با اینکه بهاندازهی سکانس اتوبوس از فیلم اول نفسگیر نیست، اما در طراحی اکشن همان میزان خلاقیت را دارد و اگر تیاهانتو میتوانست گرث اوانزِ وجودش را رها کند، بیشک مبارزهی نهایی از این هم خونآلودتر میشد.
در ادامه با فستیوالی از سکانسهای اکشن پرزرق و برق سروکار داریم؛ از دعوای هاچ در آرکید (سر پسسری به دخترش)، تا مبارزهی دستتنهایش روی قایق تفریحی که به قیمت یک بند انگشتکوچکاش تمام میشود و صحنهی اوج داستان که مرکز تفریحی را عملاً به میدان جنگ تبدیل میکند.
در پایان تمام تیراندازیها و انفجارها، بکا (کانی نیلسن) با یک شلیک دقیق به چشم لندینا، هاچ را نجات میدهد و کل مرکز هم میرود روی هوا. با هنری که بکا از خودش نشان میدهد، «هیچکس ۲» زمینه را برای همکاری بیشتر زن و شوهر در میدان مبارزه فراهم میکند. اگر فیلمهای «هیچکس» همینطور ادامه یابند، شاید از دنبالههای بعدی یک «بچههای جاسوس» (Spy Kids) از دل «هیچکس» بیرون بیاید.
شناسنامه فیلم «هیچکس ۲» (Nobody 2)
کارگردان: تیمو تیاهانتو
نویسنده: دریک کولستاد، آرون رابین
بازیگران: باب اودنکرک، کانی نیلسن، کریستوفر لوید، شارون استون، ریزا
محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: ۷۸٪
خلاصه داستان: هاچ منسل، مأمور سابق CIA که در فیلم اول خود را در مخمصمهای بین روسها یافت، در «هیچکس ۲» همچنان از مشتپراکنیهایش دست نکشیده است. او باید ۳۰ میلیون دلار بدهیاش را صاف کند؛ اما مأموریتهای پیدرپی شیرهاش را کشیدهاند. پس هاچ، هم برای رفع خستگی و هم برای ارتباط گرفتن با خانوادهاش، که هرروز از هاچ دورتر میشوند، تصمیم میگیرد همگی باهم به یک تعطیلات خانوادگی بروند. اما به جای خستگی در کردن در یک مرکز تفریحی آرام، این تعطیلات پرسروصداتر از آن چیزی از آب درمیآید که هاچ فکرش را میکرد. او حالا خود را درگیر خلافکاران و مأموران قانون فاسدی میبینید که نهفقط خودش، که جان خانوادهاش را هم تهدید میکنند…
منبع: دیجیکالا مگ
نوشته نقد فیلم «هیچکس ۲»؛ داستان کمتر، اکشن بیشتر! اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.
0 نظرات