در حال بارگذاری
در حال بارگذاری

نقد فیلم «خانه‌ای از دینامیت» کاترین بیگلو؛ آتش بدون دود

وقتی به آثار سیاسی-نظامی تنش‌زا می‌رسیم، کمتر فیلمسازی توانایی رقابت با کاترین بیگلو را دارد. او با «مهلکه»، «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» و «دیترویت»، هر بار حیرت‌انگیز ظاهر شد. فیلم «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) اما قصه‌ی دیگری‌ست، نقد آن را در این مطلب می‌خوانید. هشدار! در نقد فیلم «خانه‌ای از دینامیت»

وقتی به آثار سیاسی-نظامی تنش‌زا می‌رسیم، کمتر فیلمسازی توانایی رقابت با کاترین بیگلو را دارد. او با «مهلکه»، «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» و «دیترویت»، هر بار حیرت‌انگیز ظاهر شد. فیلم «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) اما قصه‌ی دیگری‌ست، نقد آن را در این مطلب می‌خوانید.

هشدار! در نقد فیلم «خانه‌ای از دینامیت» خطر لو رفتن داستان وجود دارد.

«خانه‌ای از دینامیت» قصه‌ به‌شدت مهیجی دارد: یک موشک هسته‌ای -که مشخص نیست توسط کدام کشور شلیک شده- تنها 19 دقیقه تا اصابت به شیکاگو فاصله دارد و گروهی از نظامیان و مقامات سیاسی باید تصمیم بگیرند چگونه با این تهدید روبه‌رو شوند. ایده اولیه فی‌نفسه هیجان‌انگیز است و شاید حتی یک فیلمساز معمولی هم می‌توانست اثری نسبتا جذاب براساس آن بسازد. کاترین بیگلو اما یک فیلمساز معمولی نیست، او همواره ما را به قلب حادثه فرستاده است تا هم مضطرب شویم و هم فکر کنیم. بیگلو اینجا هم هدف مشابهی را دنبال می‌کند، می‌خواهد فیلمی بسازد که هم پرتنش است و هم تأمل‌برانگیز، اما برخلاف ساخته‌های پیشین، جایی میان این دو گیر می‌کند.

برای فیلمنامه‌ای که در آن یک بحران خاص، نسبت به شخصیت‌ها ارجحیت دارد، بدیهی است که هیچکس فرصت خودنمایی نداشته باشد؛ بنابراین عملا چیزی به نام شخصیت‌پردازی در این فیلم وجود ندارد. از جهاتی منطقی است. اینکه شخصیت‌ها که هستند، در این بستر به‌خودی‌خود معنایی ندارد، مهم این است که حالا در این دقایق خاص، آن‌ها به عنوان یکی از اجزای یک سیستم واحد، چگونه عمل می‌کنند. با این حال، تعلیق اغلب محصول دلواپسی است؛ یعنی ما در وهله اول به شخصیت‌ها اهمیت دهیم، و حالا چون برایمان مهم هستند، نگرانیم که اتفاقی برای آن‌ها رخ دهد. وقتی این سازوکار از یک فیلم حذف شود (مثلا به خاطر تعدد شخصیت‌ها)، فیلمساز مجبور است به تکنیک پناه ببرد تا خلاء را جبران کند (صدای هشدارها، تکان دوربین روی دست، برش‌های سریع و غیره). اما تکنیک هرگز به تنهایی کافی نیست.

نقد فیلم خانه‌ای از دینامیت

فیلم آغاز درخشانی دارد. دوربین بی‌وقفه بین اتاق وضعیت و پایگاه نظامی جابه‌جا می‌شود، اینکه موشک مذکور قرار است تا دقایقی دیگر به شیکاگو برخورد کند، نگرانمان می‌کند. ربکا فرگوسن با اینکه به اندازه‌ی جسیکا چستین در «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» فرصت عرض اندام ندارد اما توجه ما را جلب می‌کند. سبک فیلمسازی بیگلو هم مثل سابق، معجزه می‌کند. ریتم سریع فیلم به ما اجازه نفس‌ کشیدن نمی‌دهد، تدوین هرگز باعث سردرگمی نمی‌شود اما آشفتگی وضعیت را به خوبی به نمایش می‌گذارد و فیلمبرداری پرتحرک بری آکروید (که اصلا استاد فیلمبرداری با دوربین روی دست است)، فضا را به مستند نزدیک می‌کند. این ترفندها اما پس از پایان پرده اول، وقتی متوجه می‌شویم به نقطه اول بازگشته‌ایم، رفته‌رفته تاثیر خود را از دست می‌دهند. شگردهای فیلمساز از اینجا به بعد، نه فرصت می‌دهد لحظه‌ها معنا پیدا کنند و نه اجازه می‌دهد تا اضطراب به‌طور طبیعی در تماشاگر شکل بگیرد.

و آنچه که ابتدا نقطه‌قوت فیلم است، یعنی ساختار «زمان واقعی» (real time) روایت، به یک عنصر بازدارنده و محدودکننده تبدیل می‌شود. ایده‌ی روایت فشرده و چندباره‌ی داستان در 19 دقیقه‌ جذاب است، اما بیگلو نتوانسته از آن چیزی فراتر از یک ترفند فرمی بسازد. فیلم سعی دارد هر ثانیه از زمان باقی‌مانده تا فاجعه را ملموس کند، اما هر بار که 19 دقیقه تمام می‌شود، «خانه‌ای از دینامیت» یک سقوط آزاد را تجربه می‌کند. ما هنوز نمی‌دانیم چه اتفاقی قرار است رخ دهد و احتمالا یک بیننده باهوش، پس از پایان پرده اول، متوجه خواهد شد که این فیلم قرار هم نیست جوابی به سوالات بدهد.

بیگلو در پرده دوم، رویدادهای قبلی را از زاویه دید چند شخصیت دیگر روایت می‌کند، و سپس در پرده سوم، باز هم این کار را تکرار. مشکل اینجاست که این جنس روایت، چیز خاصی به تجربه ما اضافه نمی‌کند، فقط باعث می‌شود تا در پایان عصبانی‌تر شویم. شیوه روایت خطی (حتی با پایان باز مشابه) اجازه می‌داد تا فرصت بیشتری برای وقت‌گذرانی با شخصیت‌ها داشته باشیم یا حداقل برای چیزی که قرار نیست هرگز از راه برسد، تا این اندازه انتظار نکشیم. ساختار سه‌گانه بیگلو به‌جای آنکه روایت را غنی‌تر کند، باعث از بین رفتن تنش و تمرکز می‌شود. فیلم عملا در چرخه‌ای از بازگویی گرفتار شده و هر چه جلوتر می‌رویم، تاثیر اولیه‌ی خود را بیشتر از دست می‌دهد.

نقد فیلم خانه‌ای از دینامیت

بیگلو احتمالا با تکیه بر این ساختار روایی، قصد داشته تا سردرگمی و ناکارآمدی مسئولان عالی‌رتبه در واکنش به بحران را در چند مرحله پررنگ کند؛ اما در اجرا، فیلم صرفا به تکرار گفتگوهایی ختم می‌شود که از قبل می‌دانیم به نتیجه‌ای نمی‌رسند. از طرف دیگر، کلیت خط داستانی فرعی «باید پاسخ بدهیم» هم غیرمنطقی است. آن‌ها در حالی که نمی‌دانند از طرف چه کشوری مورد حمله قرار گرفته‌اند، می‌خواهند جهان را به خاک و خون بکشند. در شرایطی که احتمالا با بررسی شواهد (بر فرض اینکه موشک هسته‌ای مذکور واقعا منفجر شده باشد)، می‌توانستند به سرنخ‌ برسند و بفهمند کدام کشور این حمله را ترتیب داده است. مشخص نیست که چرا فیلم می‌خواهد این تصور را ایجاد کند که «این حمله باید در چند دقیقه پاسخ داده شود»، در حالی که مثلا پس از حادثه تروریستی یازده سپتامبر، آمریکا حدود یک ماه بعد به افغانستان حمله کرد.

وقتی به پرده سوم می‌رسیم و با رئیس‌جمهور (ادریس البا) و وزیر دفاع (جرد هریس) همراه می‌شویم، نیروی محرکه‌ اولیه‌ فیلم به‌طور کامل از بین رفته است؛ و ما تقریبا متقاعد شده‌ایم که قرار نیست هیچ‌چیز در این قصه حل‌وفصل شود. فیلم در لحظاتی که می‌خواهد دراماتیک باشد هم عملکرد چندان خوبی ندارد، تلاش‌های پراکنده‌ی فیلم‌نامه برای انسانی‌تر کردن شخصیت‌ها -با اشاره به خانواده، احساس گناه یا روابط شخصی- چندان تاثیرگذار نیست و در حد اشاره باقی می‌ماند.

پیام‌ «خانه‌ای از دینامیت» روشن است؛ نمایش رابطه‌ی انسان با نیروی ویرانگری که خودش خلق کرده است. بیگلو همچنین تلاش می‌کند به ما یادآوری کند که دیر یا زود، بشریت، نابودی خودش را رقم می‌زند. با این حال، ما این درون‌مایه را بارها و به شکلی تاثیرگذارتر دیده‌ایم. امتناع فیلم از پاسخ دادن به سوالات، قابل درک است، چون پاسخ مشخصی وجود ندارد؛ ما هرگز نمی‌دانیم واکنش سران دولت‌ها به بحران چه خواهد بود. با این حال، پایان باز فیلم در عمل باعث می‌شود تا احساس کنیم وقتمان را تلف کرده‌ایم. وقتی فیلم تمام می‌شود، نه با شخصیت‌ها ارتباط گرفته‌ایم و نه پیام فیلم چندان ما را آشفته‌حال کرده است.

«خانه‌ای از دینامیت» شاید جاه‌طلبانه باشد اما نامتوازن و نصفه‌نیمه است. آغاز پرقدرتش انتظارات را بالا می‌برد اما فیلم در ادامه نمی‌تواند از ایده‌ی مرکزی خود فراتر برود. ساختار روایت هم در عمل باعث تکرار مکررات و کاهش تنش شده و در نهایت هم به جایی نمی‌رسد. بیگلو همچنان در انتقال بعضی مفاهیم موفق است، اما در راضی کردن مخاطب ناکام می‌ماند. فیلم به‌جای برانگیختن احساس، در نهایت به یک هشدار ساده خلاصه می‌شود که گوشمان از آن پر است.

شناسنامه فیلم «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite)

کارگردان: کاترین بیگلو
نویسنده: نوآ اوپنهایم
بازیگران: ادریس البا، ربکا فرگوسن، گابریل باسو، جرد هریس، تریسی لتس، آنتونی راموس
محصول: 2025، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.7 از 10
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 8879
خلاصه داستان: قصه‌ی درباره‌ی مواجهه مقامات با یک حمله‌ی موشکی بی‌نام‌ونشان به ایالات متحده است. سوال همگی این است: پاسخ چه باید باشد و چگونه باید این حادثه را مدیریت کرد؟ این فیلم، که هیچ‌گاه به شما فرصت نفس کشیدن نمی‌دهد، به سه بخش تقسیم شده که هر کدام دیدگاهی منحصر‌‌به‌فرد و متفاوت از این رویداد ارائه می‌دهند. بخش اول در اتاق وضعیت کاخ سفید است، بخش دوم درباره رایزنی ژنرال‌ها و بخش پایانی هم ورود رئیس‌جمهور به ماجرا…

نقد فیلم «خانه‌ای از دینامیت» دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

منبع: دیجی‌کالا مگ

نوشته نقد فیلم «خانه‌ای از دینامیت» کاترین بیگلو؛ آتش بدون دود اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

Sina Farahi

برچسب ها:
digikala

دیجی کالا

digikala
دیجی‌کالا مگ - منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزه‌های تکنولوژی، بازی‌های کامپیوتری، فرهنگ‌ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی.
مشاهده همه پست ها

0 نظرات

ارسال نظرات