در حال بارگذاری
در حال بارگذاری

چرا «انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله» انقلابی است؟

ساخت انیمیشن در قالب یک فیلم بلند، چالش‌برانگیزترین اتفاقی بود که غول کمپانی انیمیشن‌سازی، یعنی والت دیزنی در سال ۱۹۳۳ تجربه کرد. حدود ۸۷ سال پیش برای نخستین‌بار، انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» به عنوان یک فیلم بلند روی پرده‌ی نقره‌ای رفت تا انقلابی بزرگ در دنیای پویانمایی رقم بزند. اما راستس همه چیز آنقدرها

ساخت انیمیشن در قالب یک فیلم بلند، چالش‌برانگیزترین اتفاقی بود که غول کمپانی انیمیشن‌سازی، یعنی والت دیزنی در سال ۱۹۳۳ تجربه کرد. حدود ۸۷ سال پیش برای نخستین‌بار، انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» به عنوان یک فیلم بلند روی پرده‌ی نقره‌ای رفت تا انقلابی بزرگ در دنیای پویانمایی رقم بزند. اما راستس همه چیز آنقدرها هم راحت نبود، زیرا قطعا پذیرش مسیر جدید -که مهم‌تر از همه بسیار پر هزینه بود- چالشی ترسناک به حساب می‌آمد.

از این‌رو، تصمیم دیزنی جهت ساخت اثری که بعدها به یکی از بهترین انیمیشن‌های جهان تبدیل شد، مملو از احتمالاتِ، چه خوب و چه بد بود که با تردید و بعضا ترس‌های بی‌شماری همراه شد.

این اثر برمبنای یک افسانه‌ی آلمانیِ قرن نوزدهمی ساخته شده است که داستان اصلی آن در ۱۸۱۲ میلادی به لطف برادران گریم، جمع‌آوری و سپس نوشته شد. در روایت این اثر ما شاهد پرنسسی به نام سفیدبرفی هستیم که از دست نامادری بدصفت و شیطانی خود که قصد کشتن او را دارد، فرار می‌کند. دختر پس از گریختن در جنگل به کلبه‌ی شخصیت‌های معروفِ هفت‌ کوتوله پناه می‌برد. مدت زمانی که او با آن‌ها زندگی می‌کند تا روزها در امان باقی می‌ماند، اما مجددا توسط ملکه بدجنس (نامادری) با یک سیب سمی، جانش به خطر می‌افتد و سپس در خوابی عمیق فرو می‌رود که فقط با بوسه‌ی یک معشوق، دوباره هوشیار خواهد شود.

تحول در دنیای انیمیشن‌سازی

سفیدبرفی و هفت کوتوله

جلوه‌های چشم‌گیر و تقریبا بدون نقص این محصول والت دیزنی، تعریف کاملا جدیدی در دنیای پویانمایی به وجود آورد. این جلوه‌ها به کمک استفاده‌ی درست از تکنیک اصولیِ روتوسکوپی بود که درواقع یک پیشرفت بزرگ در به کارگیری درستِ چنین تکنیک‌هایی محسوب می‌شد. «سفیدبرفی و هفت کوتوله» به لحاظ کیفیت ساخت، خلاقیت در تصویرسازی‌ و همچنین روایت غنی‌ای که داشت، آن را نسبت به سایر هم عصرانش پیشتاز نشان می‌داد. اثر گویا برشی از دنیایی خیالی و آغشته در حسِ زندگی بود که مخاطب برای اولین‌بار می‌توانست، همچین فضایی را بر پرده سینما ببیند. اجرای این تکنیک واقعا فراتر از تصور بود. انیماتورها تمام حرکت‌ شخصیت‌ها را به شکلی خیره‌کننده آفریدند، در حالی که تا آن زمان خبری از طراحی حرکت‌های دقیق و روان نبود.

این دقت در ترسیم حرکت، علاوه بر این‌که به ارائه‌ی دقیق اکت‌ها کمک می‌کرد، حتی باعث می‌شد که هرکدام از شخصیت کوتوله‌ها، طراحیِ منحصربه‌فردی در نشان دادن زبان بدن و حالات چهره داشته باشند که اتفاقا با نوع شخصیت فانتزی و بانمک‌‌شان در یک هماهنگی قرار می‌گرفت. همچنین وجود جادو در دنیای انیمیشن، کاراکتر غیرواقعیِ کوتوله‌ها را مانند ملکه‌ی شیطانی و کاراهایی که انجام می‌داد، بسیار باورپذیرتر کرد. در پرداخت تصاویر، جلوه‌های بصری حساب‌شده و پالت‌رنگی‌ روشن و زنده که در بخش‌هایی مناسب با موقعیت‌ها استفاده شده است به جهان غم‌زده و البته نمایش معصومیت سفیدبرفی در تقابل با ملکه‌ی بد سیرت نیز کمک کرد، بنابراین کاراکترها در پس‌زمینه، بسیار خوب خودنمایی می‌کنند.

توجه به موسیقی متن

سفیدبرفی و هفت کوتوله

این فیلم، جایی‌ست که موسیقی با کنش‌ها و جلوه‌های صوتی کاراکترها به شکلی اصولی همگام می‌شود. این اتفاق در ساخت انیمیشن بلند کاملا نوین بود، آن هم برای ۸۷ سال پیش و درست درحالی که در زمان اکران‌، هیچ اثری همانند‌ش وجود نداشت. انیمیشن در بخش‌هایی جهت تأثیرگذاری بیشتر از موسیقی خود استفاده می‌کند، بدین ترتیب تنش و تأثیر عاطفی نما و صحنه‌های خاص نیز بیشتر می‌شود. یکی از این صحنه‌های درخشان برای زمانی است که سفیدبرفی به جنگل می‌گریزد. در تمام این موقعیت، موسیقی با ریتمی تند و سریع در بستر فضای کابوس‌وار جنگلی به شکلی طنین می‌اندازد که ترس را چندان برابر می‌کند.

داستان‌سرایی ناقص با وجود پیشگام بودن

Snow White & the Seven Dwarfs

انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» شگفتی عصر کلاسیک بود اما در داستان‌سرایی، نقص‌های آشکاری دارد که احتمالِ خیلی زیاد، تغییر داستان اصلی به خاطر وجود محدودیت‌های آن زمان در ساخت و اجرای انیمیشن‌ها نیز تاثیر کمی نداشته است. درحقیقت روایت اصلی این داستانِ افسانه‌ای در خیلی از جنبه‌ها دگرگون شد و برخی از چیزهایی که اکنون می‌بینیم، هرگز در نسخه‌ی پایه‌ی قصه دیده نمی‌شود. بنابراین صحنه‌هایی که به درام داستان اضافه می‌کرد به صورت دیگری درآمدند.

همچنین دیزنی تلاش کرد تا از شخصیت سفیدبرفی یک معصومیت تمام‌قد بسازد و نقاط ضعف آن و یا حتی سختی‌هایی که بر او وارد می‌شود را در یک چارچوب مشخص و کوتاه شده به تصویر بکشد. شاید این آنالیز غلط و خلاصه‌سازی زیاد از حد، بنای اصل روایت را بی‌پایه نشان داد و گویا توجه بیش‌ از اندازه‌ی سازندگان برای ارائه‌ی کیفیتی بدون ‌نقص در اجرا و اصول زیبایی‌شناسانه، ایرادهایی بر ساختار فیلم‌نامه نویسی آن وارد کرد.

با وجود چنین امری و همچنین کلیشه‌هایی که در بستر خود جای داده است، اگر دیزنی این تغییرات را پیاده نمی‌کرد، اکنون شاهد چنین انیمیشن جذابی از این کمپانی نبودیم. در هر صورت قصه‌ و تمام اتفاقات پیرامون‌اش، آن را به انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله» تبدیل نمود و توانست با تمام قدرت کاری کند تا مخاطبان با درام آن ارتباط عمیقی بگیرند.

امروزه برای خیلی از ما -فارغ از سن زیاد یا کم- نام این فیلم همچنان آشناست و هر نسلی بالاخره آن را می‌شناسد. این موفقیت درحالی‌ست که چنین اثری به چندین دهه‌ی پیش تعلق دارد؛ اثری که توانست به واسطه‌ی ارائه‌ی صحنه‌هایی گیرا، شخصیت‌هایی دوست‌داشتنی و حتی یک قصه‌ی افسانه‌ای خاص مستقیما به قلبِ احساسات مخاطب ورود پیدا کند و نشان دهد که همچنان پس از گذر سال‌ها، قدرت این را دارد که تاثیر باونکردنی‌‌ و حیرت‌آوری در دنیای انیمیشن‌سازی داشته باشد.

منبع: cbr

نوشته چرا «انیمیشن سفیدبرفی و هفت کوتوله» انقلابی است؟ اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

Sina Farahi

برچسب ها:
digikala

دیجی کالا

digikala
دیجی‌کالا مگ - منبع جامع اخبار و مقالات تخصصی در حوزه‌های تکنولوژی، بازی‌های کامپیوتری، فرهنگ‌ و هنر، سلامت و زیبایی و سبک زندگی.
مشاهده همه پست ها

0 نظرات

ارسال نظرات

آخرین نظرات