پخش «بامداد خمار»، سریال دوم خانم نرگس آبیار بالاخره بعد از کشوقوسهای فراوان از پلتفرم شیدا شروع شد؛ پلتفرمی که تا به اینجا فقط یک سریال انحصاری داشته و آن هم سریال خوبی نبوده و معلوم است که با پخش بامداد خمار قصد دارد جایگاهی درمیان پلتفرمهای اصلی پخش خانگی برای خود دستوپا کند. این لجاجت شیدا باعث تقدیر است که مثل بقیه با پخش یک سریال عرصه را ترک نکرد، ولی آیا سریال دوم خانم آبیار که با فاصلهی یک هفته از پایان فصل اول سریال قبلیشان پخشش را آغاز کرد، میتواند ناجی شیدا باشد؟
داستان سریال بامداد خمار همان قصهی همیشگی است؛ قصهای که همه آن را دوست دارند، یا اینکه تجربه و زندگیاش کردهاند: داستان یک عشق ناکام که اینبار میان دختری اشرافی و یک پسر از کف جامعه اتفاق میافتد.
سریال بامداد خمار هم مثل کار قبلی نرگس آبیار یک اثر اقتباسی و نویسندهی منبع اقتباس هم دقیقا مثل اثر قبلی یک خانم است. خانم «فتانه حاج سید جوادی» با نوشتن بامداد خمار به ستارهی ادبیات عامهپسند دهه هفتاد تبدیل شد؛ کتاب صدها هزار نسخه فروخت و به زبانهای آلمانی، ایتالیایی، یونانی، انگلیسی و… ترجمه شد و جهان را درنوردید.
تابهحال بارها تلاشهایی برای اقتباس از کتاب بامداد خمار شده بود که بالاخره کار خانم آبیار بهثمر نشست و ساخته و پخش شد. اینطور که برمیآید، ساخت این سریال بلافاصله بعد سووشون یعنی سریال قبلی ایشان شروع شده و هر دو به شکل موازی مراحل پس تولید را طی کردهاند. موضوعی که حداقل از سمت خود مثلش را ندیدهام و باید دید آیا در ادامه این جریان تاثیر خود را بر کیفیت سریال خواهد گذاشت یا نه.

قسمت اول سریال در دههی شصت و زمان جنگ شروع میشود و دختری را نشان میدهد که برای اینکه از ترس بمباران عراقیها همراه خانواده به شهرستان نرود و معشوقش را تنها نگذارد، فرار میکند و به خانهی عمه شیکش میرود. عمهخانم هم شروع میکند به تعریف داستان عشق خودش که یک دختر اشرافی بوده و در گیرودار مراسم خواستگاریاش با جوانی عضلانی مواجه میشود و یک دل نه صد دل عاشقش میشود.
تا همینجا و صرفا از نظر اقتباس و داستان کار چندین گام از سریال قبلی خانم آبیار عقبتر میرود و بهلطف فاصلهی کوتاه پخش بامداد خمار و سووشون هم این امکان برای مقایسه بهتر این دو اثر برای همه بینندگان بهوجود آمده است و حتی این مقایسه ناخودآگاه رخ میدهد، که اگر آن یکی آنطور بود چرا این یکی این طوری است؟

چرا آن قصه مهم و میهنی، و چرا این قصه عوامپسندانه؟
البته که خانم آبیار همیشه کارگردان قابل قبولی بوده و سعی کرده مثل قبل با تکنیک و خرج زیاد ضعفهای دیگر را بپوشاند. بامداد خمار از نظر کارگردانی بسیار با سریال قبلی متفاوت است و فضای ادبی حاکم بر سووشون را ندارد. از نظر بصری، وقتی داستان وقایع دههی شصت را روایت میکند، قاب اندازهی تلویزیونهای آن زمان است و نمیدانیم چرا وقتی به زمان قاجار و جوانی عمهخانم میرویم، قاب عریض و طویل میشود؛ انگار فرمی درکار نیست و فقط ظاهر مهم است. مثل ظاهر بازیگران «ترلان پروانه» و «نوید پورفرج» که اصلا یادآور جوانهای قرن پیش نیستند و انگار همین الان زندگی میکنند؛ از مدل موی آنها گرفته تا تیپ و اخلاقشان.

بازیگران بامداد خمار انگار صرفا برای زیبایی و جذابیتشان انتخاب شدهاند؛ حتی با اینکه نوید پورفرج اجرای خوبی دارد و ترلان پروانه هم تلاشش را میکند تا شیطنتش را بروز دهد. بازیگران دیگر کار هم «علی مصفا»، «لاله اسکندری»، «مرجانه گلچین»، «احترام برومند» و «بهنوش بختیاری» بودند که یکی دونفرشان در سریال قبلی هم نقشهای کوتاهی داشتهاند که بازهم نشان از موازی کاری میدهد. بازیگران هم با اینکه دوستداشتنی هستند، برای این نقشها چنگی به دل نمیزنند، مخاطب را آن چنان درگیر نمیکنند و بازی خاصی هم ندارند که شاید این موضوع هم از درگیر بودن همزمان کارگردان بر دو سریال نشات میگیرد. در هر صورت باید قسمتهای بعدی را دید و تصمیم گرفت چرا که فعلا بهترین سریال در حال پخش شبکه نمایش خانگی همین بامداد خمار است که هر دوشنبه از شیدا پخش میشود.
شناسنامه سریال «بامداد خمار»
پخش: شیدا، ۱۴۰۴
کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران: ترلان پروانه، نوید پورفرج، رضا کیانیان، لاله اسکندری، حمید صفت، علی مصفا
خلاصه داستان: محبوبه دخترک اعیان و رامناپذیر با شور نوجوانی و عطش تجربهکردن، مرزهای طبقاتی و خانوادگی را درنوردیده و به عشقی از طبقه پایین دل میبندد. حضور او سرآغاز رهاییها و فجایعی است که عاطفه را در مقابل جامعه و سنت قرار میدهد…
منبع: دیجیکالا مگ
نوشته نقد قسمت اول سریال «بامداد خمار»؛ یک گام به پیش دو گام به پس؟ اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.

0 نظرات