سینمای ایران همواره با موضوع دفاع مقدس و پیامدهای جنگ تحمیلی دست و پنجه نرم کرده است و از دههی شصت گرفته تا به امروز، این ژانر مسیری پرفراز و نشیب را پیموده است. محمد عسکری با «اتاقک گلی» وارد این عرصه شده و در نخستین تجربه جدی سینماییاش، خود را در مواجهه با چالشی بزرگ یافته: چگونه میتوان داستان عاشقانهای را در دل طوفان جنگ بافت و هر دو عنصر را به یک اندازه قانعکننده ارائه داد؟
متأسفانه پاسخ عسکری به این پرسش اساسی، چندان رضایتبخش نیست. او پای دوراهی پیچیدهای ایستاده و انتخابی جسورانه کرده که به جای ایجاد ترکیب هارمونیک، روایتی گاها متناقض خلق کرده است.
معضل هویت ژانری
بنیادیترین مشکل اتاقک گلی در فیلمنامه نهفته است. اثری که از همان لحظات آغازین نمیداند میخواهد چه باشد و این بحران هویت، مانند ویروسی مسری، تمام بافت فیلم را آلوده میکند. داستان با آغاز عاشقانهای شروع میشود که به دلیل طراحی نادرست کارگردان، کلوزآپهای مکرر از چهره زن، طراحی لباس و نوع تعامل دو شخصیت، ناخواسته رنگ و بوی اروتیک میگیرد. این فضاسازی نه تنها با موضوع کلی فیلم همخوانی ندارد، بلکه در ژانر و روایت اثر نیز جایی ندارد. سپس داستان ناگهان مسیر خود را تغییر میدهد و تبدیل به حماسهای جنگی میشود که گاه به شعارزدگی میرسد. این تحول ناگهانی و غیرارگانیک، دو روایت موازی خلق میکند که گاه با یکدیگر تداخل پیدا میکنند اما هرگز به یک وحدت معنایی نمیرسند. در واقع، یک روایت یکپارچه در فیلم وجود ندارد و این همان چیزی است که بیننده را در طول نمایش در بلاتکلیفی نگه میدارد.
فیلمنامه فاقد گرههایی است که مخاطب را مشتاق ادامه کند. نقطه عطف مشخصی وجود ندارد و حتی وقتی به نظر میرسد فیلم به اوج خود میرسد، این احساس پایدار نمیماند. در میانه اثر، صحنهای از یک دفاع حماسی وجود دارد که به نظر میآید تمام فیلم برای همین لحظه ساخته شده است. اگرچه این سکانس قابل توجه است، اما نمیتوان برای یک صحنه خوب، یک فیلم سینمایی بلند ساخت.
تناقضات غیرقابل باور
شاهو، قهرمان داستان، نمونهای از شخصیتپردازی ناقص و گاه متناقض است. پسری که از ترس جنگ به سربازی نمیرود، اما بدون آنکه تحول و تکامل خاصی در او رخ دهد، خودش را تا یک قدمی اردوگاه منافقین میرساند. این جهش شخصیتی فاقد انگیزه روانشناختی قانعکننده است و باورپذیری کاراکتر را به شدت زیر سؤال میبرد. پس از این تحول ناگهانی، شاهو رفتارها و کنشهای شجاعانه دیگری نیز نشان میدهد که با تیپ شخصیتی اولیهاش کاملاً ناسازگار است. او در عین حال قهرمان فیلم است و قربانی ضعف فیلمنامهنویسی. تورج الوند با تمام تلاش و استعدادش نمیتواند این تناقضات را پوشش دهد، هرچند بازی قابل تحسینی ارائه میدهد.
شخصیتهای فرعی نیز از همین مشکل رنج میبرند. برخی کنشها و واکنشها بیانگیزه باقی میمانند، مانند صحنههایی که یک فرد نظامی دنبال انگشتر ازدواج خود میگردد اما شاهو با اینکه آن را در دست دارد، چیزی نمیگوید و هیچوقت دلیل این رفتار مشخص نمیشود. عسکری در طراحی سکانسهای ابتدایی فیلم نیز دچار اشتباهاتی شده که به نظر میرسد عمدی باشد. شاید او تعمداً چنین فضایی را برای جذابیت فیلم ایجاد کرده، اما نتیجه، فضایی است که نه با موضوع اصلی همخوانی دارد و نه در ژانر فیلم جایگاه مناسبی دارد. از سوی دیگر، کارگردان موفق شده میان فضای مستندگونه و روایت داستانی تعادل برقرار کند. این تلفیق باعث شده فیلم هم برای علاقهمندان به واقعگرایی جذاب باشد و هم برای مخاطبانی که به دنبال داستانی پرکشش هستند. از این منظر، عسکری توانسته توازن فرمی را در اثری ایجاد کند که هر لحظه مستعد لغزش به دام کلیشه است.
یکی از بزرگترین کاستیهای اتاقک گلی، ریتم فوقالعاده کند آن است. در تمام مدت نمایش، بیننده منتظر اتفاق مهمی میماند که هرگز نمیرسد. این کندی به حدی است که میتوان گفت فیلم در همان زمان پخش، قابل نقد بود، زیرا مخاطب را میخکوب نمیکند. حتی در لحظات حساس و کلیدی، برخی کنشها و واکنشهای شخصیتها مصنوعی به نظر میرسند و این مشکل، ریتم کلی فیلم را مختل میکند. عدم وجود تنش کافی در فیلمنامه، مستقیماً بر ریتم اثر تأثیر گذاشته و آن را به اثری خستهکننده تبدیل کرده است.
نقاط روشن در میان تاریکی
با وجود مشکلات فیلمنامه و کارگردانی، بخش بازیگری فیلم از نقاط قوت قابل توجه برخوردار است. تورج الوند بدون شک ستاره این اثر محسوب میشود. او با تسلط و توانایی چشمگیر ظاهر شده و بیشک از استعدادهای جدی سینمای امروز است. اگرچه خطر تکرار کلیشه تیپ جوان سادهدل و روستایی در کارنامه او مشهود است؛ موضوعی که میتواند در آینده به محدودیت بدل شود. آناهیتا افشار نیز از دیگر بازیگران شاخص فیلم است که توانسته به خوبی از عهده نقش خود برآید. حضورش به باورپذیری داستان کمک زیادی کرده و در سکانسهای عاطفی، عملکرد قابل قبولی ارائه داده است. البته که با وجود این نقاط مثبت، اتاقک گلی از فقدان ستاره سینمایی رنج میبرد و همین مسئله تا حدی بر میزان استقبال عمومی تأثیر گذاشته است. به عبارتی یکی از مهمترین دلایل فروش پایین این فیلم در گیشه، تبلیغات ضعیف و نداشتن یک ستاره پرهوادار در بطن اثر بوده است.
از منظر جلوههای ویژه، فیلم در سطح انفجارهای نسبتاً بزرگ، تواناییهای متخصصان امور انفجاری خود را در کنار گریم و صحنهپردازی مناسب به نمایش میگذارد. اما در جزء پرتکرار اصابت گلولهها، از نوعی افراط رنج میبرد که در خدمت باورپذیری قرار نمیگیرد. فیلم مملو از تصاویر خون، زخم، دستهای بریده و سایر اشکال خشونت عریان است، در حالی که نیازی به این گونه کارها وجود ندارد. این خشونت نه تنها خدمتی به روایت نمیکند، بلکه گاه مانع درک بهتر پیام اصلی فیلم میشود. اگر قرار بود این فیلم اثری به سبک هالیوودی باشد که خشونتی عریان داشته باشد، فیلمنامه نیز باید به همان سبک میبود یعنی فیلمنامهای با نقطه اوج مشخص و قهرمان و ضدقهرمانی بلامنازع، اما اتاقک گلی نه یک فیلم قهرمانی جنگی است و نه یک درام عاشقانه در بستر جنگی، بلکه ملغمهای است از صورت عریان هرکدام از این مفاهیم!
تلاش برای تفاوت
«اتاقک گلی» را میتوان در کلیت سینمای دفاع مقدس اثری متفاوت دانست. فیلم در عین پرداختن به موضوعی حساس و تاریخی، یعنی جنایات گروهک منافقین، از کلیشههای متداول این ژانر فاصله گرفته است. بیشتر از آنکه رنگ و بوی ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه انسانی و اخلاقی را برجسته کرده است. این نگاه تازه سبب شده فیلم بتواند مخاطب عام را نیز جذب کند و تنها محدود به مخاطبان خاص و علاقهمندان سینمای دفاع مقدس نباشد. در این میان، حضور عشقی بیآلایش، خط عاطفی داستان را پیش میبرد. عسکری در اوج نمایش خشونت، موفق شده با این تمهید، لحنی انسانی و آرامشبخش ایجاد کند. این هوشمندی در روایت سبب شده فیلم از هر گونه اغراق در بازنمایی یک ماجرای عشقی در دل تجاوز نظامی فاصله بگیرد.
اتاقک گلی با وجود تمام مشکلاتش، نشاندهنده استعداد خامی است که با هدایت درست و تجربه بیشتر، میتواند به آثار ماندگارتری دست یابد. این فیلم اثری است در سطح متوسط که نه باعث افسوس هدررفت بودجه میشود و نه توقعات بالا را برآورده میکند. این فیلم جزو آثاری است که میتوان نشست و تا انتها تماشایش کرد؛ قصه دارد و کارگردان توانسته فیلمنامه را در اجرا تا حدی به ثمر بنشاند اما در نهایت، این نقاط مثبت برای ساختن اثری ماندگار کافی نیست. «اتاقک گلی» فیلمی است که در حافظه نمیماند و احتمالاً دوست نخواهید داشت که دوباره آن را ببینید. با این حال، برای علاقهمندان به سینمای دفاع مقدس و کسانی که به دنبال نگاه تازهتری به این موضوعات هستند، میتواند تجربه قابل قبولی فراهم کند.
شناسنامه فیلم «اتاقک گلی»
کارگردان: محمد عسگری
نویسنده: پدرام کریمی
بازیگران: تورج الوند، آناهیتا افشار، تینو صالحی، فریدون حامدی، هادی شیخالاسلامی، سعید دشتی، سعید زارعی، داوود بخشی
محصول: ۱۴۰1، ایران
خلاصه داستان: داستان «اتاقک گلی» روایتی است عاشقانه که در جریان عملیات مرصاد رخ میدهد.
نوشته بررسی فیلم اتاقک گلی؛ وقتی عشق و جنگ در یک قاب نمیگنجند اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.
0 نظرات