«جادوگر کرملین» (The Wizard of the Kremlin) اثر سیاسی جدید کارگردان سرشناس فرانسوی، اولیویه آسایاس است که در آن، جود لا نقش ولادیمیر پوتین را بازی میکند؛ این فیلم در بهش مسابقه اصلی جشنواره ونیز امسال شرکت دارد و حالا اولین نقدها و نمرات آن در دسترس قرار گرفته است.
قصهی «جادوگر کرملین» دربارهی یک شخصیت خیالی به نام بارانوف (با بازی پل دینو) است که خاطرات روزهای حضورش در کاخ بزرگ کرملین (اقامتگاه رسمی رئیسجمهور روسیه) را روایت میکند. او یک کارگردان تئاتر و تهیهکننده تلویزیون است که رفتهرفته به دست راست پوتین تبدیل میشود.
نقدها و نمرات فیلم «جادوگر کرملین»؛ ناامیدکننده
«جادوگر کرملین» تا اینجا با واکنشهای مثبتی روبهرو نشده است؛ منتقدان بازی جود لا را تحسین کردهاند اما نسبت به نقشآفرینی خشک پل دینو، ساختار شبهاپیزودیک و درونمایهی اثر انتقاد داشتهاند. میانگین امتیاز فیلم در سایت راتنتومیتوز، با 13 نقد، 46% است (6 نقد مثبت و 7 نقد منفی) و در متاکریتیک هم با 4 نقد میانگین امتیاز 48% را دارد (1 نقد مثبت و 3 نقد متوسط). میانگین امتیاز فیلم در سایت آیامدیبی 6.4 از 10 است. با این تفاصیل، به نظر نمیرسد که فیلم شانسی برای کسب جایزه شیر طلایی ونیز داشته باشد.
گاردین – پیتر بردشاو
در «جادوگر کرملین»، جود لا، با یک کت و شلوار ساده و موی کمپشت، نقش پوتین را ایفا میکند، کسی که در طول فیلم با عنوان «تزار» توصیف میشود. او با موفقیت، حالات و رفتارهای پوتین را بازسازی میکند، مانند لبخند ملیح، اخم و نفرتش نسبت به ضعف یا بیوفایی، و دست دادن کوتاه و دقیق با بازدیدکنندگان. نقش بارانوف توسط پل دینو ایفا میشود؛ او یک آرمانگرای لیبرال سابق، تهیهکننده تئاتر و علاقهمند به رمان طنز ضد استالینیستی «ما» اثر یوگنی زامیاتین است.
متاسفانه، بازی دینو تنها از لحنی ثابت، پوزخند و دیالوگگویی تشکیل شده است، گویی که تحت هیپنوتیزم صحبت میکند، که هم در جلوی دوربین و هم در روایت بیوقفه و طولانیای که در تمام طول فیلم به گوش میرسد، خستهکننده است. (او ظاهراً داستانش را در فلاشبک برای یک محقق آمریکایی با بازی جفری رایت تعریف میکند.) نقشآفرینی بیروح و بیتفاوت دینو حتی ذرهای از سبک و ظرافت بازی او، مثلا در نقش کنت پیر بزوخوف در سریال «جنگ و صلح» را ندارد.
البته کل فیلم فاقد سبک و بینش واقعی آثار مشابهی است که اخیرا دیدهایم، مانند نمایشنامه «میهنپرستان» اثر پیتر مورگان که در لندن با بازی تام هالندر در نقش بوریس برزوفسکی و ویل کین در نقش پوتین روی صحنه رفت، یا فیلم «لیمونوف: تصنیف» اثر کیریل سربرنیکوف با بازی بن ویشاو در نقش ادوارد لیمونوف، نویسندهای که به یک ملیگرای افراطی روس تبدیل شد؛ شخصیتی که در این فیلم به صورت کوتاه و بسیار کمهیجانتر ظاهر میشود.
جود لا با تقلید سرد خود از پوتین -که بخشی از آن شبیه پاپ و بخشی دیگر مانند گنگستر است- «جادوگر کرملین»را زنده نگه میدارد، اما فیلم علاقه چندانی به کندوکاو عمیق در شخصیت او ندارد. «جادوگر کرملین» با بدبینی، بیهدف به نظر میرسد، حتی تا اوج گرفتن بیدلیل و بیموقع خشونت در پایان. شخصیت دینو نیز باورپذیر نیست، نه در قالب یک لیبرال جوان و نه در قالب یک دلال قدرت، و نه در قالب راوی بازنشسته. بازی او بیروح و بیجادو است.
درپ – استیو پاند
این فیلم که بر اساس رمان هجوآمیزی به همین نام نوشته جولیانو دا امپولی ساخته شده، در فریمهای آغازین خود اعلام میکند که «یک اثر داستانی با نیت هنری» است و میگوید که شخصیتهای آن تخیلی هستند، حتی در حالی که اعتراف میکند برخی از آنها بر اساس افراد واقعی ساخته شدهاند.
شخصیت اصلی فیلم، بارانوف، ظاهرا با الهام از ولادیسلاو سورکوف، سیاستمدار روسی و مشاور سابق پوتین، طراحی شده است. [در فیلم] او یک کارگردان تئاتر و تهیهکننده تلویزیونی است که به قدرت میرسد و آن قدرت را در خدمت پوتین به کار میگیرد. بارانوف، لنزی است که از طریق آن، جولیانو دا امپولی و اولیویه آسایاس، به روسیهی دوران پوتین مینگرند.
«جادوگر کرملین» به بررسی روشهای مختلف کسب و حفظ قدرت و روح ملت روسیه میپردازد. در یک نقطه، پوتین (با بازی جود لا) غر میزند که اگرچه در نظرسنجیها از رقبای سیاسیاش بسیار جلوتر است، این روزها حتی به اندازه استالین محبوب نیست. او به بارانوف میگوید: «مردم فکر میکنند استالین علیرغم کشتارها محبوب است. استالین اما دقیقا به خاطر همان کشتارها محبوب است.»
پلیلیست – مارشال شفر
شاید وسوسهانگیز باشد که «جادوگر کرملین» اولیویه آسایاس را با یک اثر ادبی روسی مقایسه کنیم، اما شباهتها عمدتا به طولانی و پرمحتوا بودن آن محدود میشود. در این فیلم که چندین دهه از زندگی بارانوف با بازی پل دینو، شخصیتی خیالی اما مبتنی بر یکی از چهرههای نزدیک به پوتین، را دنبال میکند، عمق فلسفی یا بینش روانشناختی چندانی وجود ندارد.
اقتباس آسایاس و امانوئل کارر از رمانی به همین نام، مملو از پرگویی و توضیح اضافی است. «جادوگر کرملین» شاکله روایی خود را از یک گفتگو میگیرد که بارانوف با یک روزنامهنگار (جفری رایت) آغاز میکند، روزنامهنگاری که قبلا در مقالهای به او پرداخته بود. دقیقا مشخص نیست چرا کسی که شهرت خود را با کار در سایه ساخته، ناگهان با چنین جزئیات مصوری شروع به صحبت میکند… البته، به جز اینکه بهانهای برای به اشتراک گذاشتن رازها با مخاطب باشد.
اما جای تعجب نیست که جذابترین شخصیت «جادوگر کرملین»، پوتین با بازی جود لا باشد. این بازی یادآور نقشآفرینی سباستین استن در نقش دونالد ترامپ در فیلم «کارآموز» است و بر تقلید حرکات تمرکز میکند تا روانشناسی شخصیت. لا، پوتین را با جزئیات به تصویر میکشد، که باعث میشود او هم آنی و هم غیرقابل درک به نظر برسد. برداشت لا از رهبر روسیه هم واقعی و هم مرموز است.
ورایتی – اوون گلیبرمن
تقریبا یک ساعت از «جادوگر کرملین» میگذرد تا ولادیمیر پوتین (جود لا) ظاهر شود، اما به محض ورود او، با خشم و تهدیدی آرام و برقآسا، فیلم را متحول میکند. لا، با چشمانی نافذ و صورتی درهم کشیده، پوتین را با تسلط کامل بر هر مکانی که در آن قرار دارد و بر کل فیلم بازی میکند.
طریقهای که جود لا پوتین را بازی میکند، او تقریبا ترسناکتر از یک هیولاست؛ یک ظالم منطقی، مردی که درگیر شدن یا حتی مخالفت با او به قیمت جان تمام میشود. او از ابتدا در پی قدرت نیست، اما معتقد است که مردم روسیه به تحت سلطه بودن اعتیاد دارند. شاید حق با او باشد. (در یک صحنه، به ما گفته میشود که در یک نظرسنجی، وقتی از روسها خواسته میشود رهبر مورد علاقه خود را نام ببرند، آنها همچنان استالین را انتخاب میکنند.) کاش لا این نقش را با لهجه خشن بریتانیایی خود بازی نمیکرد؛ بهتر بود که از لهجه روسی استفاده میکرد تا خشونت پوتین را بهتر به تصویر بکشد.
با این حال، او کاملا به نگاه سرد و بیرحمانه پوتین مسلط است. ولادیمیر پوتین واقعی یک دوگانگی خاص دارد: چشمانش طوری نگاه میکنند که انگار میخواهند شما را بکشند، اما دهانش حتی تکان هم نمیخورند. و لا این ویژگی را به خوبی به تصویر میکشد. پوتینِ او توضیح میدهد که قرار است اقتداری که از روسیه رخت بربسته را احیا کند. با این حال، هرگاه او روی پرده است، ما واقعا پوتین را دوست داریم، زیرا او یک گانگستر-مستبد بسیار هوشمند و متمرکز است. ما همیشه میخواهیم بیشتر از او ببینیم، نه کمتر.
اما پوتین شخصیت اصلی «جادوگر کرملین» نیست. شخصیت اصلی بارانوف است، یک کارگردان تئاتر آوانگارد سابق و تهیهکننده تلویزیون که دوست بوریس برزوفسکی است و به دست راست پوتین تبدیل میشود. او یک استاد رسانه است که تصویر عمومی پوتین را طراحی میکند و راههای مختلفی برای خنثی کردن دشمنانش پیدا. او ترکیبی از مارک برنت، مارشال مکلوهان و راجر استون است. «جادوگر کرملین» اقتباسی از رمانی به همین نام (2022) نوشتهی جولیانو دا امپولی است و شخصیت بارانوف (یک شخصیت تخیلی که با الهام از ولادیسلاو سورکوف، مشاور مرموز واقعی پوتین، خلق شده) توسط پل دینو بازی میشود، یک بازیگر منعطف که در این فیلم ظاهری و رفتاری متفاوت از آنچه قبلا از او دیدهاید، دارد.
کاش میتوانستم بگویم که «جادوگر کرملین» به اندازه پوتینِ لا جذاب است، یا بیاخلاقیِ نقشههای تمامیتخواهانهی پستمدرنِ بارانوف را به طور کامل به نمایش میگذارد. اما فیلم به کارگردانی اولیویه آسایاس (بر اساس فیلمنامهای که با امانوئل کارر نوشته است) پراکنده است. فیلم به طرز آزاردهندهای اپیزودیک است و با وجود این دو بازی عالی، هرگز یک مرکز دراماتیک قدرتمند پیدا نمیکند. در حقیقت، «جادوگر کرملین» فیلمی تلویزیونی با جلوههای بصری پر زرقوبرق است؛ داستان به قدرت رسیدن پوتین در دهه 2000، که از لحاظ تئوری باید ضربهای کاری داشته باشد، اما بیشترش خبرهایی قدیمی هستند، و این روزها در ذهن ما تحتالشعاع اقدامات اخیر پوتین، هم در رابطه با جنگ در اوکراین و هم سرکوبهایش در جامعه روسیه، قرار میگیرد.
میتوان «جادوگر کرملین» را معادل روسی فیلم «کارآموز» دانست، درامی درباره به قدرت رسیدن دونالد ترامپ که سال 2024 با سروصدای زیادی اکران شد و در نهایت، با استقبال خوبی هم روبهرو نشد. در آن فیلم، ترامپ توسط روی کوهن آموزش داده شد؛ اینجا، پوتین در فنون تبلیغاتی توسط بارانوف تعلیم میبیند. اما «کارآموز» فیلم جذابتری از این دو بود؛ شما را به تماشا نگه میداشت.
منبع: screendaily
نوشته نقدها و نمرات «جادوگر کرملین»؛ جود لا در نقش ولادیمیر پوتین (جشنواره ونیز ۲۰۲۵) اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.
0 نظرات